در قسمت قبل به مقطع قبل از انتخابات ۸۸ پرداختیم و نکات برجسته مدیریت رهبری را مرور کردیم. در قسمت دوم این بحث به وقایع بعد از انتخابات میپردازیم و با استفاده از بیانات رهبر انقلاب، کارآمدی ایشان را در مدیریت حوادث انتخابات ۸۸ بررسی میکنیم.
مقطع دوم ـ از ۲۲ خرداد تا ۲۲ بهمن
الف) تحلیل عادلانه و غیرجانبدارانه از حوادث قبل و بعد از انتخابات
«بنده هم مثل بقيهى آحاد ملت نشستم پاى تلويزيون و اين مناظرهها را تماشا كردم و از آزادى بيان لذت بردم؛ از اينكه نظام جمهورى اسلامى توانسته است به كمك مردم بيايد تا بتوانند قدرت انتخاب خود را بالا ببرند، لذت بردم؛ اما اين بخش معيوب قضيه، بنده را ناخرسند كرد؛ متأثر شدم. براى طرفداران نامزدها هم آن بخشهاى معيوب، آن تعريضها، آن تصريحها، التهابآور و نگرانكننده بود، كه البته از هر دو طرف هم بود.
…هر دو طرف در اين عيب متأسفانه مشترك بودند. از يك طرف صريحترين اهانتها به رئيس جمهورِ قانونى كشور شد. حتى از دو سه ماه قبل از مناظرات هم اين سخنرانىها را براى من مىآوردند و من ميديدم يا گاهى مىشنيدم؛ تهمتهائى زدند، حرفهائى گفتند؛ به كى؟ به كسى كه رئيس جمهور قانونى كشور است، متكى به آراء مردم است. نسبتهاى خلاف دادند، رئيس جمهور مملكت را كه مورد اعتماد مردم است، به دروغگوئى متهم كردند! اينها خوب است؟ كارنامههاى جعلى براى دولت درست كردند، اينجا آنجا پخش كردند، كه ما كه در جريان امور هستيم، مىبينيم ميدانيم كه اينها خلاف واقع است؛ فحاشى كردند؛ رئيس جمهور را خرافاتى، رمال، از اين نسبتهاى خجالتآور دادند؛ اخلاق و قانون و انصاف را زير پا گذاشتند. اين از آن طرف.
از اين طرف هم همين جور؛ از اين طرف هم شبيه همين كارها به نحو ديگرى انجام گرفت. كارنامهى درخشان سى سالهى انقلاب كمرنگ جلوه داده شد؛ اسم بعضى از اشخاص برده شد كه اينها شخصيتهاى اين نظامند؛ اينهاكسانى هستند كه عمرشان را در راه اين نظام صرف كردند.»[۱]
«گمان بر اين است كه دشمنان بخواهند با گونههائی از تحريكات بدخواهانه، شيرينی اين رويداد را از كام ملت بزدايند. به همه آحاد مردم و بويژه جوانان عزيز كه سرزندهترين نقشآفرينان اين حادثهی شورانگيز بودند، توصيه ميكنم كه كاملاً هشيار باشند. همواره بايد شنبهی پساز انتخابات، روز مهربانی و بردباری باشد. چه طرفداران نامزد منتخب و چه هواداران ديگر نامزدهای محترم، از هرگونه رفتار و گفتار تحريكآميز و بدگمانانه پرهيزكنند.»[۲]
ب) تحليل حوادث بعد از انتخابات به عنوان «فتنه عميق»
در شرايطي كه حوادث بعد از انتخابات كمتر قابل پيش بيني بود و در مجموعه نظام و بدنه وفادار به آن نيز آمادگيهاي تحليلي و عملي براي برخورد با آن وجود نداشت، تحليل حوادث بعد از انتخابات و تبيين فتنه عميق، نقش مهمي در مواجهه و نيز نوع مواجهه با مسايل بعد از انتخابات داشت.
در این باره به موارد زیر اشاره می کنیم:
۱٫ تبیین شرایط فتنه
«… خب، اينها ايجاد فتنه ميكند؛ يعنى فضا را فضاى غبارآلود ميكند. شعار طرفدارى از قانون ميدهند، عمل صريحاً بر خلاف قانون انجام ميدهند. شعار طرفدارى از امام ميدهند، بعد كارى ميكنند كه در عرصهى طرفداران آنها، يك چنين گناه بزرگى انجام بگيرد؛ به امام اهانت بشود، به عكس امام اهانت بشود. اين، كار كمى نيست؛ كار كوچكى نيست. دشمنان از اين كار خيلى خوشحال شدند. فقط خوشحالى نيست، تحليل هم ميكنند. بر اساس آن تحليل، تصميم ميگيرند؛ بر اساس آن تصميم، عمل ميكنند؛ تشويق ميشوند عليه مصالح ملى، عليه ملت ايران. اينجا آن چيزى كه مشكل را ايجاد ميكند، همان فريب، همان غبارآلودگى فضاست… يك كلمهى حق را با يك كلمهى باطل مخلوط ميكنند، حق بر اولياء حق مشتبه ميشود. اينجاست كه روشنگرى، شاخص معيّن كردن، مايز معيّن كردن، معنا پيدا ميكند.»[۳]
«در حوادثِ فتنهگون، شناخت عرصه دشوار است، شناخت اطراف قصه دشوار است، شناخت مهاجم و مدافع دشوار است، شناخت ظالم و مظلوم دشوار است، شناخت دشمن و دوست دشوار است.»[۴]
«اهل فتنه مايلند كه خشيت خودشان را، خوف از خودشان را در دل نخبگان و خواص، به جاى خشيت از خدا بنشانند؛ يعنى مايلند كه از آنها ترسيده بشود؛ «الّذين قال لهم النّاس إنّ النّاس قد جمعوا لكم فاخشوهم فزادهم ايمانا و قالوا حسبنا اللَّه و نعم الوكيل». يعنى اينكه دائماً دارند به ما ميگويند: آقا ! «إنّ النّاس قد جمعوا لكم فاخشوهم؛ مردم (لشكر دشمن) برای (حمله به) شما اجتماع كردهاند؛ از آنها بترسيد!»، جوابش همين است: «فقالوا حسبنا اللَّه و نعم الوكيل؛ خدا ما را كافی است و بهترين حامی ما است». نتيجهاش هم اين است: «فانقلبوا بنعمة من اللَّه و فضل لم يمسسهم سوء، به همين جهت، آنها از اين ميدان، با نعمت و فضل پروردگار بازگشتند، در حالی كه هيچ ناراحتی به آنها نرسيد». نتيجهى اين احساس، اين درك، اين حقيقت روحى و معنوى همين است. بنابراين، بايستى اين شجاعت را داشت.» [۵]
«ديديد شما در اوائل همين حوادث بعد از انتخابات – اين فتنهى بعد از انتخابات – اولين كارى كه شد، ترديدافكنى در كار مسئولين رسمى كشور بود؛ در كار شوراى نگهبان، در كار وزارت كشور. اين ترديدافكنىها خيلى مضر است؛ دشمن اين را ميخواهد. جوانان بسيجى بايد ايمان را، بصيرت را، انگيزه را، رعايت موازين و معيارها را، اينها همه را با هم ملاحظه كنند.»[۶]
۲٫ تبیین روش امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در مقابله با فتنهها
«فرمود: من صبر خواهم كرد.اما تا كى؟ «ما لماخف على جماعتكم»؛ آن وقتى كه ببينم حركت اينها دارد بين شما مسلمانها شكاف ايجاد ميكند، اختلاف ايجاد ميكند، برادران را در مقابل هم قرار ميدهد، آن وقت وارد عمل خواهم شد و فتنه را علاج خواهم كرد؛ تا آن وقتى كه ممكن است، صبر ميكنم و با نصيحت رفتار ميكنم.
… اما آن وقتى كه اين مدارا اثر نكند، آن وقت جاى قاطعيت علوى است؛ آن جائى است كه اميرالمؤمنين نشان ميدهد كه با كسانى مثل خوارج، آنجور رفتار ميكند كه خودش فرمود: «انا فقأت عين الفتنة»؛ چشم فتنه را من در آوردم. و كسى ديگر غير از على نميتوانست – به گفتهى خود آن بزرگوار در نهجالبلاغه – اين كار را بكند.»[۷]
۳٫ طرح «بصيرت» به صورت يك گفتمان و انتخاب راهبرد «روشنگري و شفافسازي» در برابر فتنه
«در دنيائى كه اساس كار دشمنان حقيقت بر فتنهسازى است، اساس كار طرفداران حقيقت بايست بر اين باشد كه بصيرت را، راهنمائى را، هرچه ميتوانند، برجستهتر كنند و اين شاخصها را، اين مايزها را، اين معالمالطريق را بيشتر، واضحتر، روشنتر در مقابل چشم مردم قرار بدهند، كه مردم بفهمند، تشخيص بدهند و گمراه نشوند.» [۸]
«اينى كه من در طول چند سال گذشته هميشه بر روى بصيرت تأكيد كردهام، به خاطر اين است كه يك ملتى كه بصيرت دارد، مجموعهى جوانان يك كشور وقتى بصيرت دارند، آگاهانه حركت ميكنند و قدم برميدارند، همهى تيغهاى دشمن در مقابل آنها كند ميشود. بصيرت اين است. بصيرت وقتى بود، غبارآلودگى فتنه نميتواند آنها را گمراه كند، آنها را به اشتباه بيندازد. اگر بصيرت نبود، انسان ولو با نيت خوب، گاهى در راه بد قدم ميگذارد. شما در جبههى جنگ اگر راه را بلد نباشيد، اگر نقشهخوانى بلد نباشيد، اگر قطبنما در اختيار نداشته باشيد، يك وقت نگاه ميكنيد مىبينيد در محاصرهى دشمن قرار گرفتهايد؛ راه را عوضى آمدهايد، دشمن بر شما مسلط ميشود. اين قطبنما همان بصيرت است.»[۹]
«بعضىها در فضاى فتنه، اين جملهى «كُنْ فِي الْفِتْنَةِ كَابْنِ اللَّبُونِ لا ظَهْرٌ فَيُرْكَبَ وَ لا ضَرْعٌ فَيُحْلَب»[۱۰] را بد ميفهمند و خيال ميكنند معنايش اين است كه وقتى فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بكش كنار! اصلاً در اين جمله اين نيست كه: «بكش كنار». اين معنايش اين است كه به هيچ وجه فتنهگر نتواند از تو استفاده كند؛ از هيچ راه. «لا ظَهْرٌ فَيُرْكَبَ وَ لا ضَرْعٌ فَيُحْلَب»؛ نه بتواند سوار بشود، نه بتواند تو را بدوشد؛ مراقب بايد بود.
… گاهى سكوت كردن، كنار كشيدن، حرف نزدن، خودش كمك به فتنه است. در فتنه همه بايستى روشنگرى كنند؛ همه بايستى بصيرت داشته باشند.»[۱۱]
۴٫ تذکر جدّی به دلسوزان انقلاب مبنی بر بازی نکردن در زمین دشمن
«جوانهاى عزيز مراقب باشند، مواظب باشند كه هرگونه كار بى رويهاى، كمك به دشمن است. مىیينم همين طور جوانها گلهمند، ناراحت و عصبانى؛ گاهى هم از بنده گله ميكنند كه چرا فلانى صبر ميكند؟ چرا فلانى ملاحظه ميكند؟ من عرض ميكنم؛ در شرائطى كه دشمن با همهى وجود، با همهى امكاناتِ خود درصدد طراحى يك فتنه است و ميخواهد يك بازى خطرناكى را شروع كند، بايد مراقبت كرد او را در آن بازى كمك نكرد. خيلى بايد با احتياط و تدبير و در وقت خودش با قاطعيت وارد شد. دستگاههاى مسئولى وجود دارند، قانون وجود دارد؛ بر طبق قانون، بدون هيچگونه تخطى از قانون، بايستى مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگيرد؛ اما ورود افرادى كه شأن قانونى و سمت قانونى و وظيفهى قانونى و مسئوليت قانونى ندارند، قضايا را خراب ميكند.»[۱۲]
ج) تاكيد بر فصل الخطاب بودن قانون
«بالاخره در هر انتخاباتى بعضى برندهاند، بعضى برنده نيستند؛ هيچ انتخاباتى ديگر مورد اعتماد قرار نخواهد گرفت و مصونيت پيدا نخواهد كرد. بنابراين همه چيز دنبال بشود، انجام بگيرد، كارهاى درست، بر طبق قانون. اگر واقعاً شبههاى هست، از راههاى قانونى پيگيرى بشود. قانون در اين زمينه كامل است و هيچ اشكالى در قانون نيست. همانطور كه حق دادند كه نامزدها نظارت كنند، حق دادند كه شكايت كنند، حق دادند كه بررسى بشود. بنده از شوراى محترم نگهبان خواستم كه اگر مواردى خواستند صندوقها را بازشمارى بكنند، با حضور نمايندگان خود نامزدها اين كار را بكنند. خودشان باشند، آنجا بشمرند، ثبت كنند، امضاء كنند. بنابراين، هيچ مشكلى در اين جهت وجود ندارد.»[۱۳]
د) بوجود آوردن فضاي فعال در جريان انقلاب با تحليل «جنگ نرم» و افشاي محورهاي اصلي آن
هرچند همانطور که قبلاً اشاره شد، رهبر انقلاب از سال ۱۳۶۸ با استفاده از تعابیر مختلف نسبت به «تهاجم فرهنگی» دشمن هشدار دادند، اما استفاده از تعبیر «توطئه های نرم» و «تهدیدهای نرم» از اواخر سال ۱۳۸۷، و همچنین تعبیر «جنگ نرم» درست در مقطع فتنه های بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری، و نیز تبیین این مفهوم در جمع اقشار مختلف نخبگان، سعی کردند با ابداع تعابیر «افسران و فرماندهان جنگ نرم»، جبهة جدیدی را در مقابله با این تهاجم سازماندهی کنند:
« … در چند روز پيش كه جوانهاى دانشجو اينجا بودند … به آنها گفتم كه ما با «جنگ نرم»، با مبارزهى نرم از سوى دشمن مواجهيم، كه البته خود جوانها هم همين را هى گفتند؛ مكرر قبل از اينكه بنده بگويم، آنها هم هى گفتند و همه اين را ميدانستند.
آنى كه من اضافه كردم اين بود كه گفتم: در اين جنگ نرم، شما جوانهاى دانشجو، «افسران جوان» اين جبههايد… اگر در زمينههاى مسائل اجتماعى، مسائل سياسى، مسائل كشور، آن چيزهائى كه به چشم باز، به بصيرت كافى احتياج دارد، جوان دانشجوى ما، افسر جوان است، شما كه استاد او هستيد، رتبهى بالاتر افسر جوانيد؛ شما «فرمانده»اى هستيد كه بايد مسائل كلان را ببينيد؛ دشمن را درست شناسائى بكنيد؛ هدفهاى دشمن را كشف بكنيد؛ احيانا به قرارگاههاى دشمن، آنچنانى كه خود او نداند، سر بكشيد و بر اساس او، طراحى كلان بكنيد و در اين طراحى كلان، حركت كنيد.»[۱۴]
«جنگ نرم؛ راست است، اين يك واقعيت است؛ يعنى الان جنگ است. البته اين حرف را من امروز نميزنم، من از بعد از جنگ – از سال ۶۷ – هميشه اين را گفتهام؛ بارها و بارها. علت اين است كه من صحنه را مىبينم؛ چه بكنم اگر كسى نمىبيند؟! چه كار كند انسان؟! من دارم مىبينم صحنه را، مىبينم تجهيز را، مىبينم صفآرائىها را، مىبينم دهانهاى با حقد و غضب گشوده شده و دندانهاى با غيظ به هم فشرده شده عليه انقلاب و عليه امام و عليه همهى اين آرمانها و عليه همهى آن كسانى كه به اين حركت دل بستهاند را؛ اينها را انسان دارد مىبيند، خب چه كار كند؟ اين تمام نشده. چون تمام نشده، همه وظيفه داريم.»[۱۵]
هـ) ناكام گذاشتن استراتژي فشار از پايين و چانه زني در بالا
محور اصلي حركت جريان فتنه بعد از انتخابات به عقب راندن نظام در مواضع اصولي آن بود و رهبر انقلاب هدف مركزي اين راهبرد محسوب ميشد. ايستادگي رهبري و قاطعيت ايشان عليرغم فشارها، جريان فتنه را در مقاطع گوناگون كاملاً مأيوس كرد.
در روزهاي ابتدايي بعد از انتخابات يكي از محورهاي اصلي جريان فتنه، فشار از پايين و چانه زني از بالا بود كه طي روزهاي ديگر نيزبه صورت محدودتر ادامه پيدا كرد ولي خطبههاي نماز جمعه ۲۹ خرداد نقطه يأس آنها شد:
«اين تصور هم غلط است كه بعضى خيال كنند با حركات خيابانى، يك اهرم فشارى عليه نظام درست ميكنند و مسئولين نظام را مجبور ميكنند، وادار ميكنند تا به عنوان مصلحت، زير بار تحميلات آنها بروند. نه، اين هم غلط است. اولاً تن دادن به مطالبات غير قانونى، زير فشار، خود اين، شروع ديكتاتورى است. اين اشتباه محاسبه است؛ اين محاسبهى غلطى است. عواقبى هم اگر پيدا كند، عواقبش مستقيماً متوجه فرماندهان پشت صحنه خواهد شد. اگر لازم باشد، مردم آنها را هم در نوبت خود و وقت خود خواهند شناخت.»[۱۶]
در حوادث روزهاي بعد از خطبههاي نماز جمعه، روز قدس، ۱۳ آبان، ۱۶ آذر و عاشورا و تاسوعا تا ۲۲ بهمن، همين خواسته محور اصلي بود. بعد از حادثه تلخ روز عاشورا و راهپيمايي ۹ دي، برخي چانه زنيها از سوي جريان فتنه به شكلهاي گوناگون مكتوب و شفاهي به منظور تنازل نظام و رهبري از مواضع اصولي صورت پذيرفت اما همه اين تلاشها در برابر قاطعيت رهبري، ناكام ماند. نهايتاً روز ۲۲ بهمن يك نقطه پايان در استراتژي فشار از پايين و چانه زني از بالا در جريان فتنه بود.
«شما ديديد فتنهاى به وجود آمد، كارهائى شد، تلاشهائى شد، آمريكا از فتنهگران دفاع كرد، انگليس دفاع كرد، قدرتهاى غربى دفاع كردند، منافقين دفاع كردند، سلطنتطلبها دفاع كردند؛ نتيجه چه شد؟ نتيجه اين شد كه در مقابل همهى اين اتحاد و اتفاق ناميمون، مردم عزيز ما، ملت بزرگ ما در روز نهم دى، در روز بيست و دوى بهمن، آنچنان عظمتى از خودشان نشان دادند كه دنيا را خيره كرد. ايران امروز، جوان امروز، تحصيلكردهى امروز، ايرانيان امروز، آنچنان وضعيتى دارند كه هر توطئهاى را دشمن عليه نظام جمهورى اسلامى زمينهچينى كند، به توفيق الهى توطئه را خنثى ميكنند. منتها توجه داشته باشيد؛ بايد تقوا پيشه كنيم. آنچه ما را قوى ميكند، تقواست؛ آنچه ما را آسيبناپذير ميكند، تقواست؛ آنچه ما را به ادامهى اين راه تا رسيدن به اهداف عاليه اميدوار ميكند، تقواست.»[۱۷]
در نهایت، حادثة عظيم ۹ دي و
راهپيمايي ۲۲ بهمن پس از ماهها مظلوميت انقلاب و رهبري و جنگ رواني سنگين تبليغاتي
و رسانهاي همراه با دروغ و تهمت، توانست سيماي مقتدر نظام اسلامي و پايگاه عظيم
مردمي و اعتماد ملت به انقلاب و مقام معظم رهبري را به نمايش بگذارد و مهر تایید
دیگری بر قدرت مدیریت و کارآمدی رهبر مقتدر نظام اسلامیمان باشد.
منبع: کتاب ولایت فقیه در زلال فقه اهل بیت (علیهم السلام) و دو دهه کارآمدی، محمدرضا طاهری.
[۱]. خطبههاي نماز جمعهي تهران به امامت رهبر معظم انقلاب اسلامي ۲۹/۳/۱۳۸۸ (یک هفته بعد از انتخابات)
[۲]. پيام رهبر معظم انقلاب اسلامی به مردم در مورد دهمين دورهی انتخابات رياست جمهوری ۲۳/۳/۱۳۸۸
[۳]. بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون ۲۲/۹/۱۳۸۸ (شش ماه بعد از انتخابات)
[۴]. بيانات در ديدار جمعى از شعرا ۱۴/۶/۱۳۸۸ (حدود سه ماه بعد از انخابات)
[۵]. بيانات در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري ۰۲/۰۷/۱۳۸۸ (بیش از سه ماه بعد از انتخابات)
[۶]. بيانات در ديدار جمع كثيرى از بسيجيان كشور ۴/۹/۱۳۸۸ (بیش از پنج ماه بعد از انتخابات)
[۷]. خطبههاي نماز جمعهي تهران ۲۰/۰۶/۱۳۸۸ (سه ماه بعد از انتخابات)
[۸]. بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون ۲۲/۹/۱۳۸۸ (شش ماه بعد از انتخابات)
[۹]. بيانات در ديدار عمومى مردم چالوس و نوشهر ۱۵/۰۷/۱۳۸۸ (حدود چهار ماه بعد از انتخابات)
[۱۰]. هنگام فتنه چون شتر دو ساله باش نه پشتى تا سوارش شوند و نه پستانى تا شيرش دوشند- چنان زى كه در تو طمع نبندند. (نهج البلاغه، کلمه قصار ۱)
[۱۱]. بيانات در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري ۰۲/۰۷/۱۳۸۸ (بیش از سه ماه بعد از انتخابات)
[۱۲]. بيانات در ديدار مردم قم در سالگرد قيام ۱۹ دى ۱۹/۱۰/۱۳۸۸ (هفت ماه بعد از انتخابات)
[۱۳]. خطبههاي نماز جمعهي تهران به امامت رهبر معظم انقلاب اسلامي ۲۹/۳/۱۳۸۸ (یک هفته بعد از انتخابات)
[۱۴]. بيانات در ديدار اساتيد دانشگاهها ۸/۶/۱۳۸۸ (بیش از دو ماه بعد از انتخابات)
[۱۵]. بيانات در ديدار جمعى از شعرا ۱۴/۶/۱۳۸۸ (حدود سه ماه بعد از انتخابات)
[۱۶]. خطبههاي نماز جمعهي تهران به امامت رهبر معظم انقلاب اسلامي ۲۹/۳/۱۳۸۸ (یک هفته بعد از انتخابات)
[۱۷]. خطبههاى نماز جمعهى تهران در حرم امام خمينى (ره) ۱۴/۳/۱۳۸۹ (یک سال بعد از انتخابات)
ثبت دیدگاه