نوشتههای پیشین به بيان كارآمدي الگوي مديريتي ولايت فقيه طی دهه هاي گذشته و در دو بخش مديريت كلان كشور و مديريت راهبردي علم وفناوري پرداخت. و نوشته پیش رو کارآمدی ولایت فقیه در مدیریت و مهار سه بحران مهم کشوری و منطقهای، در جنگ خلیج فارس را مورد بررسی قرار داده است.
_تصمیمگیری در بحران
« باید توجه داشت که تصمیمگیریهای مهم و جدی، همواره از ضروریات مدیریت بحران در لحظات ابتدایی وقوع است. تصمیماتی که نه تنها در سازماندهی جبهه خودی مهمترین تاثیر را دارد، بلکه در شکلدهی آینده و نتیجه بحران، نقشی محوری دارد.
در مواجهه با بحران، اتخاذ تصمیمهای صحیح باید منوط به دستهبندی حقایق و واقعیتها باشد. حیاتیترین اقدام در آغاز این است که باید بهسرعت فهمید چه چیزی رخ داده است و چه اقدامی در مقابل آن باید انجام داد و پس از آن شرایط چگونه خواهد بود. بیش از ۹۰% تصمیمات حساس در ساعات اولیه بحران صورت میگیرد و عوامل متعددی باید در مورد افراد و مسائل مرتبط در آنِ واحد در نظر گرفته شود.
بحران بهطور اجتنابناپذیر در سه بعد، تصمیمگیری را تحت تأثیر قرار میدهد:
۱٫ هدفهای عالی و حیاتی واحد تصمیمگیرنده را تهدید میکند؛
۲٫ زمان واکنش را برای اتخاذ تصمیم محدود میسازد؛
۳٫ عناصر و عوامل، تصمیمگیرنده را با بروز ناگهانی خود غافلگیر میکند.
بنابراین سه عامل مهم که در تعریف و تشخیص بحران از دیدگاه روش تصمیمگیری نقش عمده دارند، عبارتند از: «تهدید»، «زمان» و «غافلگیری».(برنامه ریزی و تصمیم گیری در مدیریت بحران، پایگاه مقاومت علمی مدیریت.)
جنگ خلیج فارس
صدام در ۱۱مرداد ۱۳۶۹، دو سال بعد از پایان جنگ با ایران، به کویت حمله کرد. دلایل حمله عراق به کویت بدهی ۳۰میلیارد دلاری به کویت و همچنین مناقشه بر سر نقاط مرزی بود. صدام که بعد از جنگ هشت ساله با ایران، اقتصاد ویران شده عراق و بدهیهای چند میلیارد دلاریاش به کشورهای عرب را دید، انتظار داشت کشورهای منطقه تولید نفت خود را کاهش دهند تا با افزایش قیمت نفت بتواند عراق را بازسازی کند، ولی این مسأله با مخالفت کویت و سایر کشورها مواجه شد. ارتش عراق که در سالهای قبل با کمکهای کشورهای غربی و عربی برای جنگ با ایران، مسلح و تکنولوژیک شده بود، توانست ۶ روزه کویت را جزئی از خاک خود اعلام کند. این مسأله سبب بروز بحرانهای مهمی در منطقه حساس خلیج فارس شد. سازمان ملل متحد در قطعنامهای عراق را ملزم به خروج فوری از کویت کرد. با سر باز زدن صدام از این کار، در روز ۲۶دی ائتلافی متشکل از آمریکا، کشورهای اروپایی، عربی و منطقهای حملات گستردهای علیه عراق آغاز کردند که یک ماه طول کشید. این جنگ را در منابع تاریخی جنگ اول خلیج فارس و عملیات حمله آمریکا و نیروهای ائتلاف را عملیات طوفان صحرا نامیدند. سرانجام عراق در ۱۲ اسفند بدون هیچ قید و شرطی تسلیم شد.(نک: مدخل جنگ خلیج فارس، ویکی پدیا.)
_ واکنش احزاب و سیاسیون ایران
در جریان حمله صدام به کویت و اعمال فشارهای بین المللی بر عراق و شروع حمله نظامی به این کشور، بعضی از گروهها و احزاب سیاسی ایران در قبال حمله آمریکا، تلاش کردند نظام را به سمت دخالت در جنگ به نفع صدام سوق دهند. آنها معتقد بودند از فرصت به دست آمده باید استفاده کرد و با رژیم صدام همپیمان شد و با آمریکا جنگید!
به عنوان مثال، یکی از نمایندگان سومین دوره مجلس شورای اسلامی در بیاناتی اظهار داشت:
« ما همهاش میگوییم مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، حالا باید این مساله را عملا نشان دهیم … و الله و بالله فردا اگر آمریکا پیروز شود و در بغل ایران بیاید، به این آسانی منطقه را ترک نمیکند. نباید این فرصت را از دست داد، حالا که خودش آمده ما جنگ میکنیم، نبرد میکنیم و در این نبرد قهرمانانه نمیتوانیم ملت عراق را تنها بگذاریم. گذشتهها یک مساله دیگر است. جنگ با عراق یک مساله دیگر است. تجاوز عراق به ایران یک مساله دیگر است. اما اینجا سرنوشت اسلام مطرح است … این برای ما ننگ است، برای ما عار است، اسلحه داریم، قدرت داریم، جوان داریم، بسیجی داریم. ولی بخواهیم تساهل و تسامح کنیم، هیچ وقت تسامح در این جور مسایل جایز نیست. باید به طرف جنگ و جبهه برویم، نباید بگذاریم عراق یعنی ملت سی میلیونی عراق پایمال شود و این پایمال شدن در واقع پایمال شدن اسلام است.» (صادق خلخالی، نماینده مردم قم در سومین مجلس شورای اسلامی، روزنامه جمهوری اسلامی،۳۰دی، ۱۳۶۹.)
و یکی دیگر از نمایندگان در اظهار نظری جالب توجه صدام را با «خالد ابن ولید» مقایسه کرد و گفت:
« حوادث و بحران اخیر یادآور رویارویی و صفآرایی «خالد ابن ولید» در برابر قدرتهای صدر اسلام است. او عمری در صف کفر، شمشیر به روی پیامبر و مسلمین کشید ولی در نهایت فاتح بزرگی برای مسلمانان شد. امروز دنیای کفر در مقابل ملت عراق و فلسطین به عنوان خاکریز اول قرار گرفته است و به یقین خاکریز بعدی، انقلاب و مسمانان ایران هستند»( علی اکبر محتشمی، نمتاینده مردم تهران، روزنامه جمهوری اسلامی، ۱بهمن، ۱۳۶۹.)
موضعگیریها و فضاسازیهای موافقان حضور در جنگ به حمایت از صدام به اظهار نظرهای رسانهای یا نطقهای پیش از دستور محدود نماند. آنها برای اینکه نظام را وادار به پذیرش سخنانشان کنند، راهپیماییهایی هم در اطراف مجلس ترتیب دادند!
_ مدیریت بحران رهبر انقلاب
اما درایت رهبر حکیم انقلاب اسلامی، موضع نظام را به گونهای دیگر رقم زد.
ایشان در یکی از بیانات خود فرمودند:
« تحلیل قضایاى جارى، کار پیچیدهاى نیست. هر کسى به این صحنه و منظره نگاه کند، مىتواند قضایا را تحلیل کند. … صدام که ادعا مىکند مىخواهد از ملت خود یا ملتهاى عرب دفاع کند، حرفش چرند و دروغ و مسخره است؛ از قدرت خودش دفاع مىکند. او کسى است که اگر هزاران نفر، بلکه صدها هزار نفر از ملت خودش در مقابلش بایستند و لازم بداند آنها را از بین ببرد، یک ثانیه تأمل نمىکند و آنها را از بین مىبرد! … آن طرف قضیه هم که به عنوان دفاع از منافع دنیاى آزاد و مقابلهى با دیکتاتورى صدام وارد میدان جنگ شده – یعنى امریکا – او هم از دروغگو، دروغگوتر است؛ او هم متجاوز است و براى منافع خود، کار و تلاش مىکند. کارى که صدام حسین در کویت کرد، عیناً همان کارى است که امریکا در حدود یک سال قبل از این در پاناما کرد و چند سال قبل از این در گرانادا انجام داد؛ کار صدام نوع عربى آن است! آن، نوع امریکاییش بود که یک مقدار با زرق و برق بیشترى همراه بود و جنایتى در زرورق پیچیده و بستهبندى شده، بر مردم آن کشورها فرود آمد؛ ولى کار این شخص، نوع عربى و نوع عراقى و نوع صدامیش است! یعنى حقیقت قضیه همان است؛ هیچ فرقى ندارد. قدرتها مثل کرکسهایى که به جیفه چشم دوختهاند و به هم نوک و چنگال مىزنند، به جان هم افتادهاند. این، تفسیر و تحلیل قضیه است.(بیانات رهبر انقلاب، ۲۴مرداد۱۳۶۹.)
براین اساس جمهوری اسلامی در جریان حمله عراق به کویت ضمن محکوم کردن این حمله، مرزهای خود را برای پذیرفتن آوارگان کویتی باز کرد و از آنان در خاک ایران پذیرایی نمود.
مطالعه بیشتر رجوع کنید به: ولايت فقيه، در زمان فقه اهل بيت(عليهم السلام) و دو دهه کارآمدی، محمدرضا طاهری، ص ۱۴۰.
ثبت دیدگاه