پ
پ

در مطالب گذشته به تبيين مفهوم كارآمدي و نظريات مربوط به آن وهمچنين به  مولفه هاي كارآمدي حكومت اسلامي از منظر امام خميني قدس سره پرداختيم . برآنيم در چند بخش به بيان كارآمدي الگوي مديريتي ولايت فقيه در دهه هاي  گذشته بپردازيم.

قسمت اول : كارآمدي در مديريت كلان كشور

ابعاد گوناگون توفیقات نظام جمهوری اسلامی در سالهای پس از امام راحل(ره)، ما را ملزم می‌کند که از زوایای مختلفی به بررسی عملکرد مدیریتی این دوره پرداخته شود؛ و کارآمدی راهبری‏های داهیانة مقام معظم رهبری در سه بخش «مدیریت کلان کشور»، «مدیریت راهبردی علم و فناوری» و «مدیریت بحران» اشاره‏ ای گذرا داشته باشیم:

 مدیریت کلان کشور

یکی از وظایف رهبری ـ در هر جامعه ای ـ مدیریت کلان آن جامعه و سوق دادن به سمت اهداف بلندمدت است. توجه به این «دیدِ کلان» در مدیریت، همواره مورد نظر رهبر معظم انقلاب بوده است؛ به طوری که دیگر مسؤولان را نیز به این مسأله توجه داده ‏اند:

« شما به عنوان مسؤولان كشور و نظام موظفيد مهندسى كلى كشور را دائماً در نظر داشته باشيد. چون بدون يك مهندسىِ كلان نمى‌شود جزئيات را ترتيب داد؛ شما بايد اول طرح را در نظر داشته باشيد، نقشه را بدانيد و مهندسىِ صحيح كرده باشيد تا بتوانيد اين ديوار را اين‌جا بالا ببريد، آن خشت را آن‌جا بگذاريد، آن گودال را آن‌جا بكنيد.» (بیانات در دیدار نمایندگان مجلس، ۱۳۸۴/۳/۸)


«كارهائى كه نظام در سطح كلان با جنبه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى شمولى كه بعضى از مسائل دارد، انجام ميدهد، بايستى با ملاحظه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى جوانب باشد؛ يك بُعدى نميشود به مسائل نگاه كرد. فكر ميكنم اگر شما با اين ملاحظات نگاه كنيد، آنچه كه تاكنون انجام گرفته و آنچه در آينده انجام خواهد گرفت، هر ذهن باانصافى را قانع خواهد كرد.» ( بیانات در دیدار دانشجویان و نخبگان، ۱۳۸۸/۶/۴)

  • نمونه ایاز تحقّق عینی توجه رهبر معظم انقلاببه «مدیریت کلان کشور»

۱٫ آرمان ‏آفرینی و گفتمان ‏سازی

«در نظام اسلامی كه از جهان‌بینی مشخص و مستدلّ و همچنین آرمان‌های متعالی برخوردار است، توجه ‏دادن به آرمان‌ها و خَلق مفاهیم نو به نو از میان آن‌ها می‌تواند به آفرینش افق‌های روشن در گیرودار روزمرگی‌ها بیانجامد. به همین سبب، هنر خلق اندیشه و آرمان متعالی را می‌توان از اساسی‌ترین مؤلفه‌های تمایز رهبری در نظام اسلامی با سایر نظام‌ها دانست.

اگر جامعه،‌ آرمان متعالی نداشته باشد، در پیچ و خم روزمرگی متوقف خواهد شد و هیچ‌گاه به قله‌ی تعالی نخواهد رسید. بنابراین به نظر می‌رسد مهم‌ترین ویژگی رهبری در این راستا، زدودن این رخوت از جامعه و حركت دادن مردم به سوی آرمان‌ها است. ( عسکری، علی، الگوی فرهنگی.)[۱]

یكی دیگر از ویژگی‌های رهبران مقتدر در هر جامعه‌ای، خلق گفتمان‌های مسلّط اجتماعی است كه تعیین‌كننده‌ی فضای كلّی تعامل‌های فرهنگی و اجتماعی هستند. و هر كس بتواند آفریننده و جهت‌دهنده به این گفتمان باشد، جامعه را رهبری می کند.

مطرح کردن مفاهیمی چون: «وجدان کاری و انضباط اجتماعی»، «نهضت خدمت رسانی به مردم»، «عزت و افتخار حسینی»، «اتحاد ملی و انسجام اسلامی»، «اصلاح الگوی مصرف» و… در نامگذاری سالها؛ و یا در خارج از این قالب، در نهادینه‎سازی گفتمان‎ها مانند «جنبش نرم افزاری و تولید علم»، «جنبش عدالتخواهی»، «نهضت آزاد اندیشی» و… چون برخاسته از زمینه‏ ها، انتظارات و نیازهای جامعه بوده، به سرعت جای خود را باز کرده و مورد استقبال فرهیختگان و نخبگان جامعه قرار گرفته است:

«اين‌كه ما هر سالى را به نامى و با شعارى موسوم مى‌كنيم و سال را با اين نام و با اين شعار آغاز مى‌كنيم، صرفا يك عمل تشريفاتى نيست. البته اسم‌ها مهم نيست؛ مهم مسمّاست؛ ليكن اين نامگذارى‌ها به ما و ملت و مسؤولان نشان مى‌دهد كه چه مى‌خواهيم و دنبال چه هستيم يا بايد به دنبال چه باشيم.

سال رفتار علوى، هدف والاى ملت ايران و تكليف بزرگ مسؤولان و دولتمردان را مشخص مى‌كند. سال خدمت‌رسانى يا سال پاسخگويى، همه‌ى خطوطى را كه مسؤولان كشور و همه‌ى ما بايد دنبال كنيم، به ما نشان مى‌دهد. اين شعارها در واقع مطالبات ملت از ما مسؤولان است.

اگر نهضت عدالتخواهى مطرح مى‌شود، يا اگر نهضت نرم‌افزارى و توليد علم به‌عنوان يك جنبش عمومى مطرح مى‌شود، يا اگر نهضت آزادانديشى مطرح مى‌شود، براى اين است كه همه‌ى مسؤولان و همه‌ى آحاد ملت احساس كنند كه در اين جهت مسؤوليت دارند. كشور به اين شعارها نياز دارد. البته مى‌دانيم كه بسيارى از اين شعارها در سالهاى خود به‌طور كامل تحقق پيدا نكرده است؛ ليكن كارهاى زيادى هم صورت گرفته است. هر سال بايد با تجربه‌هاى سالهاى پيش، هم ملت و هم دولت راه خود را به سمت هدفهاى والاى اين ملت و اين كشور طى كنند و گامها را محكم‌تر و استوارتر بردارند.» ( بیانات در صحن جامع رضوی،۱۳۸۴/۱۰/۱)

۲٫ سیاستگزاری کلان برای نظام

در اصل ۱۱۰ قانون اساسی، به عنوان اولین وظیفة رهبری، به «تعیین سیاستهای کلی نظام» اشاره شده است.

رهبر کبیر انقلاب، حضرت امام خمینی و پس از ایشان نیز رهبر معظم انقلاب، همواره در بیانات و پیامهای خود خطاب به سران قوا و مسؤولان کشور، این امر را مدّ نظر داشته و حدود و ثغور سیاستهای کلی نظام را مشخص می کردند.

اما در سال ۱۳۷۹، رهبر معظم انقلاب برای اولین بار، سیاستهای کلی و بلندمدت نظام را به صورت جمع‏بندی شده و مدوّن، ابلاغ فرمودند. در این ابلاغ ـ که به سران سه قوه نوشته شده است – آمده است:

« قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران، ترجمان خواسته‌ها و آرمانهاى ملت ايران و نشان‏دهنده‌ى جهت و مسير حركت مردم و چارچوب كلى براى تدوين قوانين و سياستهاى كلى نظام است.

يكى از ويژگيهاى ممتاز قانون اساسى، قدرت انعطاف و انطباق با شرايط و تحولات است و براى خروج از معضلات و تنگناها و استفاده‌ى بيشتر از نظرات افراد خبره و صاحبنظران راه‌حلهاى عملى ارائه نموده است.

اينك در مرحله‌ى جديد از تعيين سياستهاى كلى نظام و در پى دريافت مشورتهاى مجمع تشخيص مصلحت نظام، مطابق بند يكم اصل ۱۱۰ قانون اساسى اولين مجموعه از سياستهاى كلى و بلندمدت جمهورى اسلامى در موضوعاتى كه در نظر آن مجمع از اولويت بيشترى برخوردار بوده است (امنيت اقتصادى – انرژى – منابع آب – بخش معدن – منابع طبيعى – بخش حمل و نقل) تعيين و به قواى سه‌گانه‌ى كشور ابلاغ مى‌گردد.» (نامه به سران سه قوه، ۱۳۷۹/۱۲/۲۰)

همچنین در مقاطع مختلف، ایشان سیاستهای کلی برنامه های پنج ساله و یا سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی را ابلاغ کرده اند که استفاده از این روش مدوّن در ابلاغ سیاستهای کلی، نقش مهمّی در هدایت دستگاههای مختلف و همچنین هماهنگی آنها در راستای مدیریت کلان کشور و در مسیر پیشرفت و دستیابی به اهداف استراتژیک نظام جمهوری اسلامی ایران ایفا می کند.

۳٫ فرمان تدوین چشم انداز ۲۰ ساله و پیگیری اجرای آن

تغييرات اساسي و سريع روندها و رويه هاي اقتصادي‌، سیاسی و تكنولوژيك در عصر فراصنعتي، تاثيرات شديدي بر عملكرد و رفتار سازمانها داشته است. تحقيقات نشان مي دهد كه تنها معدودي از رهبران ـ بويژه در كشورهاي جهان سوم ـ موفق به شناخت و سپس واكنش صحيح و بموقع در برابر اينگونه تغييرات شده‏اند و بسياري از آنها هنگامي اقدام به عمل كرده يا مي‏كنند كه «تغيير» به صلابت و صراحت كامل رسيده است و چاره‏اي جز تن دادن به نتايج آن و واكنش انفعالي وجود ندارد.

در مقابل، «رهبران چشم‌اندازگرا» visioary با نگرشي كاملاً متفاوت به تغييرات مي‏نگرند و نه تنها در پي حذف و كنترل آنها نيستند، بلكه در جستجوي آثار و نشانه‏ های بالقوه آن هستند و از تغيير استقبال مي‏كنند. این رهبران، نيك مي‏دانند كه موفقيتشان تا حدود زيادي به توان پاسخگويي به تغييرات محيطي بستگي دارد و بنابراين مهمترين نگرانيهاي آنان، ايجاد ساختار سازماني منعطف، تشكيل و هدايت گروه‏هاي ايده ‏پردازي، تعيين و تحقق دگرگوني استراتژيك و انتخاب افرادي است كه براي تغيير استراتژيك، انگيزه و توانايي داشته باشند و اين نگرانيها جز در پرتو داشتن تفكر استراتژيك به اطمينان خاطر و بقاي سازمان منجر نخواهد شد. (بیک محمد، حسن، رهبری چشم انداز گرا.)[۲]

حال، با در نظر گرفتن مقدمة فوق، برای تبیین نقش رهبر معظم انقلاب در استفاده از چشم انداز [۳] در مدیریت کلان کشور، کافیست به «فرمان» و «اهتمام خاصّ» ایشان در تدوین چشم انداز ۲۰ ساله و همچنین تأکید به «مواظبت» و خارج نشدن از مسیر آن نگاهی بیندازیم:

تدوین سند چشم انداز ـ که در ابتدا قرار بود ۱۰ ساله باشد ـ با فرمان مستقیم رهبر معظم انقلاب آغاز شد:

«سياستها و برنامه بايد به چشم‌اندازى متوجه باشد، كه … اين نكته‌ى مهمى است. ما در اواخر سال هشتادويك به مجمع تشخيص مصلحت گفتيم كه چشم‌انداز ده ساله را – كه شامل دو برنامه‌ى پنجساله خواهد شد – پيشنهاد كنند تا بر اساس چشم‌اندازى كه تصوير خواهد شد، سياستهاى كلى را تنظيم كنيم. اين چشم‌انداز، نگاه و توقع ما را از كشور در ده سال آينده مشخص خواهد كرد.» ( بیانات در دیدار مسئولان نظام، ۱۳۸۲/۵/۱۵٫)

ایشان سپس پس از تدوین و ابلاغ سند چشم انداز ۲۰ ساله، در سخنرانی‏های مختلفی به تبیین ضرورت تدوین چشم انداز، ترسیم آیندة روشن در مقابل کشور و همچنین امیدبخشی و اطمینان دادن نسبت به قابل دستیابی بودن موارد موجود در سند چشمانداز پرداختند:

«چشم‌انداز بيست‌ساله‌اى تصويب و به دستگاهها ابلاغ شده است كه حقيقتاً جاده‌ى بسيار مستحكمى به سمت يك آينده‌ى روشن، زير پاى ملت و مسؤولان باز مى‌كند.» (بیانات در خطبه نماز جمعه، ۱۳۸۲/۱۰/۲۴٫)

«برنامه‌هاى پنج‌ساله بر اساس چشم‌انداز بيست ساله تنظيم خواهد شد؛ بودجه‌ها بر آن اساس نوشته خواهد شد و تلاش مسؤولان در اين رويكرد قرار خواهد گرفت.»(بیانات در آغاز سال ۱\۱\۱۳۸۲.)

«چشم‌انداز بيست ساله‌ى ابلاغ شده به مسؤولان سياستگذارى و برنامه‌ريزى، يك امر عملى و منطقى و قابل تحقق است. نبايد تصور شود كلماتى كه در چشم‌انداز بيست‌ساله پشت سر هم نوشته مى‌شود، صرفا يك آرزوست و بدون محاسبه‌ى عملى است. به فضل پروردگار، ملت ايران و كشور عزيز ما مى‌تواند در طول بيست سال به اين آينده برسد. اين يك آينده‌ى مطلوب و يك گام بلند در راه رسيدن به آرمانهاى والاى اسلامى است كه در آن، پيشرفت مادى، پيشرفت اقتصادى، پيشرفت فرهنگى، تعالى معنوى و اخلاقى و هويت اسلامى وجود دارد. امروز نظام جمهورى اسلامى در سايه‌ى كار و تلاشى كه در سالهاى گذشته شده است، به عنوان يك چشم‌انداز روشن براى آينده، مى‌تواند اين را مشخص و ترسيم كند.» (بیانات در خطبه نماز جمعه، ۱۳۸۲/۸/۲۳٫)

و در نهایت، در بیانات مکرّر، مطالبة جدی خویش را مبنی بر لزوم حرکت گام به گام در مسیر چشم انداز، هم از مسؤولان و هم از مردم اعلام کردند:

«چشم‌انداز بيست ساله يك سند بسيار معتبر و مهم است كه مسئولان كشور – چه در قوه‌ى مجريه، چه در قوه‌ى مقننه – و در بخشهاى مختلف موظف شده‌اند گام به گام اين سند چشم‌انداز را تعقيب كنند و به آن اهداف نزديك شوند. مردم هوشمند و جوانان بااستعداد در هر نقطه‌ى كشور مسئوليت بزرگى در اين زمينه بر دوش دارند. من به شما مردم عزيز و بخصوص به جوانان عرض ميكنم كه ساختن كشور، پيش بردن كشور يك وظيفه‌ى مشترك است؛ مشترك بين مسئولان و مردم؛ مردم هم داراى مسئوليتند.»( بیانات در دیدار مردم مریوان، ۱۳۸۸/۲/۲۶٫)

«نقشه‌ى راه، سند چشم‌انداز است. سند چشم‌انداز را هيچ نبايستى مورد غفلت قرار داد. اين حقيقتا يك سند واقعى و يك نقشه‌ى راه حقيقى است. بايد دستگاههاى نظارتى خودتان را محاسبه كنيد. حالا ديگران ممكن است نظارت بكنند، ممكن است نكنند؛ ممكن است نظارتشان درست باشد، ممكن است ناقص باشد؛ اما در درون خود مجموعه‌ى قوه‌ى مجريه – كه نقشش در رسيدن به اهداف چشم‌انداز، بسيار حساس است – دستگاههاى نظارتى را فعال كنيد، بعد ساز و كارهاى نظارتى را بكار بيندازيد تا ببينيم برنامه‌ها و سياستها چقدر جلو رفته.» (بیانات در دیدار اعضای هیأت دولت، ۱۳۸۷/۶/۲٫)

((در بخش هاي بعدي به بررسي كارآمدي ولايت فقيه در «مدیریت راهبردی علم و فناوری» و همچنین «مدیریت بحران» خواهيم پرداخت .))

                       

۱. پایگاه اینترنتی راسخون:

http://www.rasekhoon.net/weblog/olgoyemasraf88/40249.aspx

۲. پایگاه اینترنتی باشگاه اندیشه:

http://www.bashgah.net/pages-41049.html

[۳] لازم است در اینجا واژة «چشم انداز» نیز تعریف شود. «چشم انداز، جهت‎گيري‎هاي آتي سازمان را تداعي مي‏كند. چشم انداز، توضيح دهندة هر چيز اعم از فرهنگ كسب و كار، تكنولوژي و يا هر نوع فعاليت سازمان در آينده است. برخي نيز عنوان كرده اند: چشم‌انداز، شامل استراتژي است، يعني چشم انداز، چگونگي دستيابي به استراتژي سازمان را روشن مي‌سازد. مفهوم چشم‌انداز بايد علاوه بر مغز افراد در قلب افراد سازمان نفوذ كند. افراد داراي آرمان‎های خاص و نيز برداشتهايي خاص از آن آرمان هستند. هرگاه آرمانی با مشاركت ذهني و عملي همراه باشد، چشم انداز ناميده مي شود.

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.