اين نوشتار خلاصه اي از مقاله آقاي محسن رضواني با عنوان کارآمدی حکومت اسلامی در اندیشه سیاسی امام خمینی قدس سره مي باشد كه در بخشي از آن مولفه هاي كارآمدي حكومت اسلامي را از نگاه امام خميني قدس سره بيان نموده است :
مقدمه
کارآمدی حکومت از مباحث بسیار مهم در اندیشه سیاسی است که به نوعی میتواند تعیینکننده میزان «مشروعیت حکومت» باشد. در این برداشت هر چند حـکومتها از حـیث منشأ و خاستگاه، مشروعیت لازم را در اعمال قدرت و حاکمیت دارا باشند؛ اما اگر نتوانند در عرصه عمل کارایی و خلاقیت لازم را ارائه دهند، دچار «بحران کارآمدی» و به دنبال آن، شاهد نارضایتی عمومی مردم و در نتیجه دچار «بحران مـشروعیت» خـواهند شـد. متأسفانه هنوز در کشور ما مـطالعات عـلمی قـابل ملاحظهای در رابطه با مفهوم کارآمدی صورت نگرفته است. اولین و تقریبا تنها کتابی که در این زمینه نوشته شده است، در عین برخورداری از غـنای عـلمی، فـقط به جنبههای نظری مسئله میپردازد و تئوریهای مهم کـارآمدی را مـورد ارزیابی قرار میدهد؛(۱) تئوریهایی که نوعا خاصیت خُرد دارند و در حوزه کلانی چون دولت و حکومت نمیتوانند پاسخگو باشند. وضعیت مقالات آن نـیز بـهتر از کـتاب نیست.
ارائه و تبیین دیدگاههای سیاسی اندیشمندان و فیلسوفان سیاسی معاصر، میتواند راهکارهای اساسی را در باب کارآمدی حکومت اسلامی پیش روی پژوهشگران قرار دهد در این میان، طرح دیدگاه امام خمینی قدسسره در باب کارآمدی حکومت و تبیین اصول و مؤلفههای آن از اهمیت ویژهای برخوردار است. بدین منظور سوال محوری این نوشتار این است که آیا اساسا میتوان حکومت اسلامی را حکومتی کارآمد دانست؟ به عبارت دیگر آیا در حکومت اسلامی، قابلیتها و ظرفیتهای لازم برای کارآمدی حکومت وجود دارد؟ اندیشمندان و فیلسوفانی چون فارابی، خواجه نصیرالدین طـوسی و دیـگران هـر یک تلاش کردهاند دیدگاه خود درباره حکومت مطلوب و کارآمد را در مباحث نـظری خـویش ارائه دهند(۲)در این میان اهمیت امام خمینی از آن جهت است که علاوه بر نظریهپردازی در این زمینه، به مـدت ده سـال رهبری جمهوری اسلامی ایران را به عهده داشت. بر این اساس، طرح دیـدگاه ایـشان در بـاب کارآمدی حکومت و تبیین اصول و مولفههای مهم آن، از اهمیت ویـژهای بـرخوردار اسـت.
این سوال از آنجا ناشی میشود که شـاید در یـک برداشت مقایسهای گفته شود که کارآمدی امری بیرونی و مربوط به حوزه عمل و رفتار پدیدههاست؛ در حالی کـه دیـن امری درونی و مربوط به حوزه باور و ایمان است. بنابراین گزارههای دینی هـمواره بـهدنبال ارائه مؤلفههایی برای تحقق هر چه بـیشتر اهـداف مـعنوی و اخلاقیاند و جستوجو برای دریافت اصول و شاخصههایی بـرای کـارآمدی حکومت امری ناممکن است.
براساس اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) چون دین اسلام هـم بـه ابعاد معنوی و اخلاقی و هم بـه ابـعاد مادی و دنـیوی انـسان تـوجه دارد، حکومت اسلامی نیز به تبعیت از آن هـمواره بـهدنبال رفاه و سعادت انسانها در دنیا و آخرت است؛ رفاه و سعادتی که در دین اسلام بـرای هـمه بشر تضمین شده است؛ البته شـرط برقراری رفاه و سعادت آن اسـت کـه اسلام به تمام معنا و آنـگونه کـه بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل شده است، به اجرا درآید و همه ابعاد آن مورد تـوجه مـسئولان نظام و مردم قرار گیرد.
انـشاءاللّه اگـر حـکومت اسلامی جریان پیـدا بـکند، برای همه رفاه هـست، بـرای همه سعادت است، برای همه رفاه و سعادت دنیا و آخرت است(۳) و حکومت اسلامی اگر هـمه انـشاءاللّه پیاده بشود، به آنطوری که بـر پیـغمبر اسلام نـازل شـده اسـت، سعادت دنیا و آخرت مـلتها را ضمانت کرده است.(۴)
مؤلفههای کـارآمدی حـکومت اسلامی
مؤلفههای کارآمدی حکومت اسلامی را به چه صورت میتوان بیان کرد؟ با استقراء نسبتا کاملی که در اندیشه سیاسی امـام خـمینی صورت گرفته است میتوان مؤلفههای کارآمدی حکومت اسلامی را در ۲۰ شاخصه مطرح کرد:
۱- محبوبیت مردمی: در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) دولتها و حکومتها باید از محبوبیت و پذیرش قلبی مردم، به معنای واقعی، برخوردار باشند. مـحبوبیت امـری فراتر از مقبولیت و حتی مشروعیت است و گویای بالاترین ارتباط ظاهری و باطنی مردم با دولت است. «فـتح قلوب» از مهمترین تعبیراتی است که در اینجا اهمیت بسیار بالایی دارد. براساس این تعبیر، دولتها گرچه به راحتی قادرند ملتی را زیر سلطه خویش درآورند؛ اما هرگز نخواهند توانست دلهای آن ملت را مـتوجه خـویش کـنند.
ای دولتها، فتح مملکت کـه چـیزی نـیست، فتح قلوب مهم است.(۵)
اساسا محبوبیت مردمی و حکومت بر دلهـا، تـنها راه اقـتدار دولتهاست؛ اقتداری که میتواند کارآمدی دولت را از بعد داخلی و نیز خارجی رقـم زند. کارآمدی و پایداری حکومتها در صورتی است که ملت با تمام وجود با آن موافق باشد.
وقتی حـکومتی پایـه قـدرتش به دوش ملّت نباشد و ملت با قلبش با آن موافق نباشد، هر چـه قـدرتمند باشد هم نمیتواند پایداری کند.(۶)
۲- تـزکیه دولتـمردان: در حـکومت اسلامی کسانی میتوانند بر مردم حکومت کنند که خود را از نظر اخلاقی و معنوی پاک کرده بـاشند. ایـن مسئله چنان اهمیتی دارد که صلاح و فساد کشورها به رعایت یا عدم رعـایت آن بـستگی دارد. اساسا تزکیه حاکمان نسبت به تزکیه افراد عادی اهمیتی به مراتب بیشتر دارد.
تزکیه برای دولتـمردان، بـرای سـلاطین، برای رؤسای جمهور، برای دولتها و برای سردمداران بیشتر لازم اسـت تـا برای مردم عادی. اگر افراد عادی تزکیه نشوند و طغیان پیدا کنند یک طغیان بسیار محدود اسـت. لکـن اگر طغیان در کسی شد که مردم او را پذیرفتهاند، این گاهی یک کشور و گـاهی کـشورها را به فساد میکشد.(۷)
بنابر اندیشه سیاسی امـام خـمینی(ره)، مـعیار نامگذاری حکومت به «حکومت اسلامی»، پایبندی بـه ایـن اصل مهم است.
اگـر آن کسی که در رأس حکومت است، خـودش را اصلاح نکند و تابع قـوانین اسـلام نباشد، قوانین اسلام را در مملکت وجـود خـودش اجرا نکند، این نمیتواند حکومت اسلامی باشد و حاکم اسلامی باشد.(۸)
۳- حاکمیت قانون: قـانون مـحور وحدتآفرین یک نظام سیاسی اسـت. هـمه ادیـان، بهویژه دین مـبین اسـلام، برای برقراری قانون در جـامعه آمـدهاند. قانون بهقدری دارای اهمیت و مقام است که انبیا، پیامبر اسلام، ائمه علیهمالسلام و خلفای اسلامی هـمگی خـود را در برابر آن خاضع و تسلیم میدیدند.
از صدر عـالم تـاکنون تمام انـبیا بـرای بـرقرار کردن قانون آمدهاند و اسـلام برای برقرارکردن قانون آمده است و پیغمبر اسلام و ائمه اسلام و خلفای اسلام تمام برای قانون خـاضع بـودهاند و تسلیم قانون بودهاند.(۹)
اگـر همه اشخاص و همه گروهها و همه نهادهایی کـه در سـرتاسر کـشور هـستند بـه قـانون خاضع بشویم و قانون را محترم بشماریم، هیچ اختلافی پیش نخواهد آمد. اختلاف از راه قانونشکنیها پیش میآید.(۱۰)
بنابراین امامخمینی(ره) معتقد است: هر کشوری که به قوانین اسلام عمل نماید بدون شـک از پیـشرفتهترین کشورها خواهد شد.(۱۱)
۴- اجرای برنامه اقتصادی اسلام: بنابر اندیشه سیاسی امام خمینی، اسلام دین جامعی است که حاوی همه برنامههای موردنیاز درون جامعه اسـت. اقـتصاد و الگوهای اقتصادی نیز از جمله مباحث بسیار مهم و موردنیاز هر اجتماع است که اسلام نه تنها از آن غافل نمانده؛ بلکه برنامههایی برای آن ارائه کرده است؛ البته وظیفه و کار ویژه عـلمای اسـلامی آن است که این بـرنامهها را از مـتون اسلامی استخراج کنند و در اختیار دولتمردان قرار دهند. بر این اساس امامخمینی(ره) معتقد است: اجرای برنامه اقتصادی اسلام، ملت را در رفاه و آسایش قرار میدهد.
اگر ملت ایران تسلیم احکام اسلام شوند و از دولتـها بـخواهند برنامه مالی اسلام را با نظر علمای اسلام اجرا کنند، تمام ملت در رفاه و آسایش زندگی خواهند کرد.(۱۲)
۵- ریاضت اقتصادی مسئولان: امام خمینی(ره) در سیره، عمل و گفتار، تلاش میکرد مسئولان و کارگزاران نظام اسـلامی را بـه این نـکته توجه دهند که، زندگی شخصی خویش را باید با کمدرآمدترین قشر جامعه سازگار کنند؛ شیوهای که کاملاً مـنطبق بر گفتار و عمل امام علی علیهالسلام است.
ما آرزوی همچو حکومتی [حـکومت حـضرت امـیر علیهالسلام ] داریم. یک حکومت عادل که نسبت به افراد رعیت علاقهمند باشد، عقیدهاش این باشد که بـاید مـن نان خشک بخورم که مبادا یک نفر در مملکت من زندگیاش پست باشد، گـرسنگی بـخورد.(۱۳)
یـکی از نتایج مهم رعایت این مسئله قانعشدن و رضایت مردم است. اگر مردم در کمبودها و مشکلات جامعه مـسئولان و کارگزاران نظام را همراه و شریک خود ببینند، قانع میشوند و دست از شورش و عصیان برمیدارند. بـا رعایت همین اصل مـیتوان کـارآمدی حکومت را به میزان بالایی تضمین کرد.
اگر یک حکومت و دستگاههای حکومت زندگی شخصیشان جوری باشد که مردم ببینند نزدیک به زندگی آنهاست، مردم قانع میشوند، مردم راضی میشوند، عصیان تمام مـیشود.(۱۴)
در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)، عمل نکردن به این اصل از عوامل مهم انحطاط و زوال حکومتها است.
آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید فاتحه دولت و ملت را بـخوانیم. آنـروزی که رئیس جمهور از آن خوی کوخنشینی بیرون برود و به کاخنشینی توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا میشود. آن روزی که مجلسیان خوی کاخنشینی پیـدا کـنند و از این خوی ارزنده کوخنشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم.(۱۵)
۶- توجه به اقشار آسیبپذیر: دولت در برنامهریزی اقتصادی باید تمرکز خود را به طبقه آسیبپذیر و کمدرآمد جـامعه مـعطوف سازد. نوع نگاه به چنین طبقهای در برداشت رایج جامعه، به ویژه در برداشت حکومتهای مدرن با برداشت حکومت اسلامی کاملاً متفاوت است. در حکومتهای مدرن این طبقه را نوعا به عنوان طـبقه پایـین جـامعه به حساب میآورند، در حالی کـه در حـکومت اسـلامی این طبقه در واقع بالاترین طبقه جامعهاند.
ما باید برای این طبقه کارگر و کارمند، که ضعیف هستند، طبقهای که شما اینها را پایـین مـیدانید در حـالی که اینها از همه شما بالاتر و بلندمقامتر هستند، بـاید دولتـها برای اینها کار بکنند.(۱۶)
این مسئله مهم است که دلسوزی دولت از این قشر نباید از سر ترحم باشد. دولتی که تـابع مـنش امـیرالمؤمنین است باید با تمام قدرت برای این قشر دلسوزی نـماید. امری که متأسفانه همواره از سوی دولتها به جهت رعایتنکردن به اصل «ریاضت اقتصادی مسئولان» مغفول میماند.
دولت واقعا بـاید بـا تـمام قدرت آنطوری که علی علیهالسلام برای محرومین دل میسوزاند، دل بسوزاند. مثل یـک پدری کـه بچههایش اگر گرسنه بمانند، چطور با دل افسرده دنبال این میرود که آنها را سیر کند.(۱۷)
۷- پرهـیز از فشار بر مردم: اگر اسلام برای درست کردن زندگی دنیا و آخرت مـردم اسـت، بـاید به گونهای باشد که مردم در آن احساس آرامش کنند. سختگیری و فشار، خصوصا از نوع اقتصادی آن، بـاعث دلسـردی مـردم و در نتیجه خارج شدن آنها از صحنه خواهد شد.
اگر دولت بخواهد مردم را در فشار قرار دهد، بـازار را در فـشار قرار دهد، بداند که فاتحه آن دولت هم خوانده خواهد شد.(۱۸) ما باید بسیار بـه فـکر مـردم باشیم و بر آنان سخت نگیریم که از صحنه خارج شوند. (۱۹)
در مقابل فشار و سختگیری، جلب نـظر مـردم از جمله امور لازم و ضروری است.
جلب نظر مردم از اموری است که لازم است. پیغمبر اکـرم صلوات الله علیه و آله جـلب نـظر مردم را میکرد، دنبال این بود که مردم را جلب کند.(۲۰)
۸- دولت محدود: کارآمدی حکومت اسلامی به آن اسـت کـه از گسترش حوزه دولتی پرهیز کند. دولت با مشارکتدادن مردم در امور مختلف، میتواند بـهعنوان نـهاد نـظارتکننده بر تمامی امور نظارت داشته باشد. در دیدگاه امام، کشوری که مالکیت دولتی در آن همه جانبه و هـمهنگر بـاشد و مـردم از صحنه مالکیت کلان حذف شوند، دچار بیماری مهلک اقتصادی شده است.
دنـبال ایـن نباشید که هر چیزی را دولتی کنید، دولتی کردن در یک حدودی اسـت، لکن مردم را شرکت بدهید، بازار را شرکت بدهید.(۲۱) دولت بیشرکت ملت و توسعه بخشهای خـصوصی جـوشیده از طبقات محروم مردم و همکاری با طبقات مـختلف مـردم بـا شکست مواجه خواهد شد. کشاندن امور بـه سـوی مالکیت دولت و کنار گذاشتن ملت، بیماری مهلکی است که باید از آن احتراز شود.(۲۲)
۹- امنیت اقـتصادی: دولت اسـلامی باید در سرمایهگذاریهای اقتصادی، تجارت، تـولید و غـیره به مـردم اطـمینان خـاطر دهد و امنیت اقتصادی را برای آنها فـراهم آورد.
دولت اسـلامی باید مردم را در همه چیز مطمئن کند، در سرمایههایشان، در کسبشان، در کارخانههایشان، در همه چیز مـردم در آرامـش باشند. و دولت ابدا نمیتواند به آنها تـادی بکند و نباید تادی بـکند. و اگـر کسی تادی کرد، تادیب خـواهد شـد.(۲۳)
۱۰- شایستهسالاری: شایستهسالاری هر چند که در مقام نظر مورد پذیرش همگان است؛ اما مـهم ایـن است که در عمل تحقق یـابد. هـر مـلت و کشوری که خـواهان کـارآمدی حکومت است، باید دولتـی را بـرای مدیریت و اجرای امور برگزیند که صلاحیت لازم برای تصدی این امر را دارا باشد. در دیدگاه امـام خـمینی(ره) شایستگی و لیاقت هر ملت و کشوری، بـستگی بـه شایستگی دولت آن دارد و خـوشبختی و بـدبختی مـلتها مبتنی بر رعایت ایـن اصل است.
بدبختی و خوشبختی ملتها بسته به اموری است که یکی از مهمات آن صلاحیت داشتن هـیات حـاکمه است. اگر چنانچه هیات حاکمه، کـسانی کـه مـقدرات یـک کـشور در دست آنهاست، اینها فاسد باشند، مملکت را به فساد میکشند، همه بعدهای مملکت را رو به نیستی و فساد میبرند.(۲۴) تـا دولت صـالح نـباشد مملکت صلاحیت پیدا نمیکند. (۲۵)
یکی از راههای شـایستهسالاری گـزینش مـسئولان از طـبقه مـتوسط و پایـین جامعه است. این مسئله امری مهم و مبتنی بر رعایت اصول کشورداری اسلامی است؛ زیرا برخلاف برداشت رایج، طبقات بالای جامعه همواره به دنبال منافع شخصی یا صـنفی و گروهی خویشاند؛ در حالی که طبقات متوسط که اکثریت جامعه را تشکیل میدهند، به دنبال فراهمسازی زمینههای رشد و توسعه برای همگان، حتی طبقات بالای جامعهاند.
اساس ادامه یک پیروزی و انقلاب در امری اسـت کـه به نظر میآید در رأس امور واقع است، و آن اینکه دولت، مجلس و کسانی که در ارتش و سپاه هستند از طبقه متوسط و مادون باشند. مادامی که مجلس و ارگانهای دولتی از این طبقه تشکیل بشود، امکان نـدارد یـک دولت و قدرت بزرگی اوضاع را بهم بزند.(۲۶)
یکی دیگر از راههای شایستهسالاری، گزینش نیروهای متعهد و متخصص در دولت است. حکومت برای آنکه بتواند کارآمدی لازم را در همه امور نشان دهـد، بـاید از افراد متعهد و متخصص در رشتههای گـوناگون بـهرهمند باشد. گزینش مدیران در دولت یا هر نهادی دیگر باید کاملاً منطبق بر اصول و ضوابط باشد. در دیدگاه امام خمینی(ره) میتوان به برخی از این موارد، از جـمله کـاردانی، تعهد، خدمت بهتر، در خـدمت مـنافع ملت بودن و غیره اشاره کرد. اگر گزینشها براساس روابط ناشی از دوستی، آشنایی، و غیره باشد، موجب ناکارآمدی مجموعه حکومت یا نهاد مربوطه میشود.
دولت بدون گزینش اشخاص متعهد و مـتخصص در رشـتههای مختلفه موفق نخواهد شد و دولتمردان در گزینش همکاران به کاردانی و تعهد آنان و بهتر خدمت کردن آنها به کشور و در منافع ملت بودن تکیه کنند تا در پیش حق تعالی و ملت روسفید باشند، نـه بـر دوستی و آشـنایی و حرفشنوی بیتفکر و تأمل که این رویه موجب ناکامی در خدمت به کشور است. دوست خوب برای دستاندرکاران آن اسـت که در پیشرفت امور محوله به آنان مؤثر باشد و در خدمت ملت بـاشد، نـه در خـدمت آنان، که هر که و هر چه خواهد بود. دولتمردان از دانشمندان و متخصصان متعهد استمداد کنند تا راز موفقیت را بـه دسـت آورند.(۲۷)
۱۲- وجدانکاری: کارآمدی دولت امری به هم پیوسته و نیازمند تعامل و همکاری همه اجزای تـأثیرگذار کـشور اسـت. دولتمردان، کارمندان، روحانیان، بازاریان، و دیگران به عنوان اجزای اصلی کشور همگی دارای وظایفیاند که به آنـان محول شده است و باید آن وظایف را به خوبی انجام دهند. در صورتی که هر یـک از اقشار وجدان کاری لازم ـ انـجام نـیک و دقیق وظایف محوله ـ را در عملکردها و فعالیتهای خویش نداشته باشند، نه تنها مشکلات کشور حل نخواهد شد؛ بلکه خود این مسئله مشکلی بر مشکلات خواهد افزود. بر این اساس، وجدانکاری و انجام وظایف مـحوله رابطه مستقیمی با کارآمدی دولت دارد.
اگر یک مملکت کارمندش و دولتش و ملتش و روحانیتش و بازارش و همه چیز، وقتی هر کدام به آن وظایفی که خدای تبارک و تعالی محول کرده بر آنها، خوب عمل کردند، ایـن مـملکت بعد از چندی همهاش درست میشود.(۲۸)
وجدانکاری یکی از عوامل مهمی است که پشتیبانی ملت از دولت و حکومت را به دنبال خواهد داشت. اگر دولت و دولتمردان وجدانکاری را رعایت کنند، ملت هم پشتیبان و حامی آنان خواهند بـود.
وقتی دولت خوب کار کند برای ملت، آنها هم پشتیباناند.(۲۹)
در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) استعفا و کنارهگیری اختیاری مدیران ناکارآمد، عملی صالح و عبادت محسوب میشود.
ای متصدیان و دولتمردان از رده به اصطلاح بـالا تـا پایین، به هوش باشید که در دوراهی سعادت و شقاوت قرار دارید. اگر به واسطه سوء مدیریت و ضعف فکر و عمل شما، به اسلام و مسلمین ضرری و خللی واقع شود و خود میدانید و بـه تـصدی ادامـه میدهید، مرتکب گناه عظیمی و کـبیره مـهلکی شـدهاید که عذاب بزرگ دامنگیرتان خواهد شد. هر یک در هر مقام احساس ضعف در خود میکند، چه ضعف مدیریت و چه ضعف اراده از مقاومت در راه هـواهای نـفسانی، بـدون جوسازی، دلاورانه و با سرافرازی نزد صالحان از مقام اسـتعفا کـند که این عمل صالح و عبادت است.(۳۰)
۱۲- رسیدگی فوری به امور مردم: پرهیز از کاغذ بازی بیمورد اداری و رسیدگی سریع و به مـوقع بـه امـور مردم از جمله شاخصههای کارآمدی دولت شمرده میشود. بنابر اندیشه امام خـمینی(ره)، یکی از عواملی که باعث خلل در انجام این شاخصه میشود، همانا تجملپرستی، اسراف و کاغذ بازی اداری است که از عوامل مـهم نـاکارآمدی حـکومت محسوب میشود؛ زیرا این عمل نه تنها موجب دقت در انجام کـار نـمیگردد؛ بلکه باعث طولانیتر شدن رسیدگی به امور مردم میشود و آنان را نسبت به پشتیبانی از نظام و دولت دلسرد مـیسازد.
بـاید تـمام ادارات از تجملپرستی و اسراف و کاغذ بازی بپرهیزند و کار مردم را سریعا انجام دهند.(۳۱)
۱۳- اصـلاح اداری: دولت بـرای بالا بردن رشد کارآمدی خویش نیازمند اصلاح اداری در مقاطع مختلف است و انجام ندادن به مـوقع آن بـاعث نـاکارآمدی حکومت خواهد شد. نکته مهم در اصلاح اداری این است که تحقق آن وظیفه خـود حـکومت است.
اصلاح دولت و اصلاح ادارات و اصلاح جامعه و بازسازی، همه اینها بر دوش شما آقایانی است کـهدر رأس امـور هـستید و چنانچه همت نگمارید چهبسا که ما قدم را به واپس برداریم.(۳۲)
۱۴- فسادزدایی: وجود فساد در جامعه و تـعقیب و تـرمیمنکردن آن از عوامل مهم زوال و انحطاط حکومت است. برخلاف اصلاح اداری که در حیطه وظایف حکومت است؛ فـسادزدایی وظـیفهای دوسـویه برای مردم و دولت است.
دولت و همه موظفند، وقتی فسادی واقع شد، اغماض نکنند، و همان یک مورد را از بـین بـبرند تا سرایت نکند تا اینکه یک جمهوری به فساد کشیده بشود و یـا در دنـیا بـدنام شود.(۳۳)
۱۵- پرهیز از برخورد تکلیفی با مردم: در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)برخورد تکلیفی با مردم از عـوامل جـدایی آنـان از دولت و مسئولان و موجب ناکارآمدی حکومت است. این مسئله امر مهمی است که مـبتنی بـر نوع نگاه به مردم و نقش آنان در حکومت است. دیدگاههایی که نقشی تأثیرگذار برای مردم در جامعه قـایل نـیستند، همواره میکوشند حمایت ملت و مردم از حکومت را مبتنی بر تکلیف بدانند؛ در مقابل دیـدگاههایی حـکومت را از آنِ مردم و حق مردم میدانند. اندیشه سـیاسی امـام خـمینی(ره) نیز در این قسم جای دارد. براساس دیدگاه امـام خـمینی(ره)، برخورد تکلیفی با مردم نه تنها معنا ندارد، بلکه برعکس این مردماند کـه بـاید با دولتمردان همواره برخورد تـکلیفی داشـته باشند.
اگـر این احساس پیش بیاید که مـن آن بـالا هستم و دیگران باید از من اطاعت بکنند و یک تکلیفی است، و بخواهید با تـکلیف و تـکلّف به مردم حکومت کنید، این بـاز به حالت سابقه بـرمیگردد و مـردم از شما جدا میشوند.(۳۴)
۱۶- وحدت دولت و مـلت: انـدیشمندان سیاسی همواره به وحدت دولت و ملت تأکید میورزند؛ زیرا پایبندی به این اصل، مـوجب سـلامت و استحکام کشور خواهد شد. بـدیهی اسـت کـه میان دولت و مـلت دوگـانگی وجود ندارد، و عملکرد نـامطلوب دولتـها باعث جدایی میان ملت و دولت میشود. بر این اساس، سلامت یک کشور در صورتی تـضمین خـواهد شد که همه اقشار جامعه، بـهویژه حـکومتکنندگان و حکومتشوندگان، بـا یـکدیگر تـفاهم داشته باشند و نسبت بـه کار یکدیگر پشتیبانی و نظارت کنند. چنین کشوری طبیعتا شکستناپذیر خواهد بود.
اگر یک کشور بـخواهد یـک کشور سالمی باشد، باید بین دسـتگاه حـاکمه بـا مـلت تـفاهم باشد.(۳۵) اگر یـک مـملکتی دولت و ملتش، ارتش و ملت، قوای انتظامی و ملت با هم شدند و هردو احساس کردند که باید خدمت بـه هـم بـکنند، یک همچو مملکتی و کشوری شکست نخواهد خـورد. (۳۶)
جـدایی مـیان دولت و مـلت نـتایج سـویی برای جامعه به دنبال خواهد داشت. فساد اقتصادی، اخلاقی، اداری، سیاسی و غیره، میان مردم و نیز میان دولتمردان رشد خواهد یافت و باعث زوال و پوسیدهشدن بدنه اصلی نظام خواهد شـد.
جدایی دولتها از ملتها منشأ همه گرفتاریهایی است که در یک کشوری تحقق پیدا میکند.(۳۷) دولت و مردم نبایستی از یکدیگر جدا باشند، اگر جدا شدند، ملت از گرفتاری دولت خشنود میشود و مـردم از مـالیات و کار میدزدند. ولی هر گاه یکی باشند، مردم گلیم زیرپای خود را در مواقع لزوم میفروشند و به دولت میدهند تا رفع نیاز دولت بشود.(۳۸)
نکته مهم ، چگونگی حل بحران جدایی ملت و دولت است. بنابر انـدیشه سـیاسی امام خمینی(ره)، برای حل مشکل جدایی ملت و دولت، نباید به دنبال عوامل بعیده بود؛ بلکه این مسئله در وهله اول فقط در دست خود حکومت و دولت است.
جـدایی مـلت از دولت بلکه رو در رو قرار گرفتن آنـها، مـوجب ضعف آنها و گرفتاری دولت و ملت شده است، و تا این مشکل را خود دولتها رفع نکنند روی سعادت را نخواهند دید و همیشه گرفتار دست خیانتکاران و اجانب خواهند بود.(۳۹)
اهـمیت ایـن مسئله از آن جهت است کـه دسـتیابی به قدرت ملی و مردمی، دستیابی به بالاترین قدرتهاست. به تصور برخی اندیشمندان سیاسی که به طور ویژه در مسایل مربوط به روابط بینالملل اندیشه میکنند، نقش مردم و دستیابی به قدرت مـردمی کـم اهمیت است و در مقابل، دستیابی و تمسک به قدرتهای بزرگ تنها راه بقای دولتها است. بسیاری از کشورها که با کودتا روی کار آمدهاند یا حکومت استبدادی دارند، به دنبال چنین رویکردیاند. این در حالی اسـت کـه در اندیشه سـیاسی امام خمینی (ره)دستیابی به قدرت ملی و مردمی بالاترین و بلکه برترین نوع قدرتهاست.
این یک اشتباهی از حکومتها بـوده است که خیال میکردند که اگر قدرتهای بزرگ را بدست بیاورند، بـهتر از ایـن اسـت که قدرت ملت خودشان را به دست بیاورند، و این علاوه بر اینکه یک خیانت به ملتها بوده اسـت، آن کـامیابی که باید برای یک انسان باشد و آن ارزشی که باید برای یک انسان بـاشد ایـنها از دسـت داده بودند.(۴۰)
۱۷- مشارکت مردم: یکی دیگر از رموز موفقیت و کارآمدی حکومت اسلامی، برخورداری از مـشارکت و حمایت همهجانبه تمام اقشار مردم است. دولت به تنهایی هرگز قادر نیست هـمه وظایف و کارهایی را که بـه وی مـحول شده است به خوبی انجام دهد. این مسئله در واقع مکمل مؤلفه قبلی است و به نوعی رابطه دو سویه را بیان میدارد؛ از یک سو وظیفه دولت است که مردم را در امور مختلف مشارکت دهد و زمینههای آن را فـراهم سازد و از سوی دیگر وظیفه مردم است که برای دستیابی به موفقیت و کارآمدی با دولت منتخب مشارکت و همکاری همه جانبه داشته باشد.
من از شما خواستارم که به دولت کمک کنید، و فقط این نباشد کـه مـنتظر باشید دولت همه کارها را بکند، دولت نمیتواند همه کارها را انجام بدهد، شماها باید پشتیبانی کنید.(۴۱) نمیشود که ملت کنار بنشیند و بگوید دولت همه کارها را بکند، یک همچو خرابه بزرگی را دولت به این زودیها، اگـر قـدرت ملت نباشد نمیتواند آباد کند. (۴۲)اگر مردم پشتیبان یک حکومتی باشند، این حکومت سقوط ندارد. اگر یک ملت پشتیبان یـک رژیـمی باشند، آن رژیم از بین نخواهد رفت.(۴۳)
البته همانگونه که بیان شد وظیفه دولت است که زمینه مشارکت مردم را فراهم سازد؛ زیرا دولتها در صورتی که به ملت و مردم خویش بها و اعتبار نـدهند، بـه طـور طبیعی از حمایت و مشارکت مردمی بـرخوردار نـخواهند بـود.
دولتها خودشان را فرمانفرما و ولیامر و همه چیز میدانند و برای ملت هیچ اعتباری قائل نیستند، از این جهت از پشتیبانی ملت مـحرومند.(۴۴) مـلتها اگـر با یک چیزی مخالفت کردند، دولتها نمیتوانند اجـرا بـکنند. امروز مثل سابق نیست که یک دولتی بیاید هر غلطی میخواهد بکند، خیر، باید موافق امیال صحیحه ملت عـمل بـکند، نـوکر ملت باید باشد، نه آقای ملت.(۴۵)
یکی از جلوههای مشارکت مـردمی، مشورت و مشاوره دولت با مردم و نمایندگان مردم است. تصمیمات دولت هنگامی میتواند از کارآمدی برخوردار شود که همراه با مشورت و مـشاوره بـا مـردم یا نمایندگان آنان باشد. اساسا دولت نمیتواند بدون موافقت مردم و یا نـمایندگان آنـها، اقدام به هر عملی کند.
در حکومت بهطور قطع باید زمامداران امور دائما با نمایندگان ملت در تـصمیمگیریها مـشورت کـنند و اگر نمایندگان موافقت نکنند نمیتوانند به تنهایی تصمیمگیرنده باشند.(۴۶)
۱۸- عدالتپروری: تأکید بـر مـسئله عـدالت و برقراری آن در جامعه، قدمتی به درازای تاریخ دارد. امامخمینی براساس تمسک به سیره ائمه معصومان عـلیهمالسلام اعـتقاد دارد کـه حکومت عادل مردم عادل پرورش میدهد.
اگر حکومتها عادل باشند، کمکم مردم را به صـورت خـودشان در میآورند.(۴۷) آن کسی که به یک ملتی حکومت دارد، چنانچه عدالتپرور باشد، دستگاه او عـدالتپرور خـواهد شـد، قشرهایی که به او مرتبط هستند به عدالت گرایش پیدا میکنند، تمام اداراتی که تـابع آنـ حکومت است، خواه ناخواه به عدالت گرایش پیدا میکنند و عدالت گسترده میشود. (۴۸) باید دولتی بوجود بیاید که بـا هـمه قشرها به عدالت رفتار کند، و امتیاز بین قشرها ندهد، مگر به امتیازات انسانی که خود آنـها دارنـد. (۴۹)
برتری حکومت عادل بر حکومت ظالم امری بدیهی و مبتنی بر فهم بـشری اسـت. حکومت عادل از این توانایی برخوردار است کـه بـتواند تـمام مصالح کشور را تأمین کند، در حالی که حـکومت ظـالم به جهت سرشتی که دارد، نه تنها قادر به تأمین مصالح واقعی نظام و مـلت نـیست؛ بلکه خود عامل تمام نـابرابریها و نـابسامانیهای کشور اسـت.
مـفاسد از حـکومتها سرچشمه میگیرد، حکومت عدل تمام مـصالح کـشور را تأمین میکند و حکومت ظلم تمام بدبختیها را برای یک ملتی ایجاد میکند.(۵۰)
۱۹- انـتقادپذیری: حـکومت اسلامی باید توان تحمل انتقادات را داشـته باشد و از آن استقبال کـند. نـقد حکومت و دولت و عملکردهای آن نه تـنها بـاعث تضعیف نظام نخواهد شد؛ بلکه زمینه رشد و بالندگی و در نهایت کارآمدی آن را فراهم خواهد کـرد؛ البـته مسئله مهم آن است که فـرد مـنتقد نـباید در بیان نقد احـساس نـاامنی و نگرانی داشته باشد و بـه عـبارت دیگر، وظیفه حکومت است که چنین زمینه ناامنی را در جامعه از بین ببرد.
کـوچکترین فـرد میتواند آزادانه و بدون وجود کمترین خـطر بـه بالاترین مـقام حـکومتی انـتقاد کند و از او در مورد اعمالش تـوضیح بخواهد.(۵۱)
۲۰- پرهیز از سیاستبازیهای گروهی: یکی از مؤلفههای کارآمدی حکومت اسلامی پرهیز از سیاستبازیهای گروهی است. بنابر انـدیشه سـیاسی امام خمینی، برای رسیدن به اهـداف نـظام جـمهوری اسـلامی، مـسئولان و دولتمردان نظام نـباید مـیان خود اختلافنظر داشته باشند و منافع حزبی و گروهی خود را در اجرا و تحقق برنامهها دنبال کنند؛ بلکه باید رویـه و فـکر واحـدی در پیش بگیرند. این مسئله به معنای نـفی دیـدگاههای رقـیب نـیست؛ بـلکه آنـچه مهم است این است که در مقام عمل و انجام دستورات و رسیدن به اهداف، همواره باید از شیوه و روش واحد پیروی و از سیاستبازیهای گروهی پرهیز کرد. بنابراین، ایشان تأکید میکند که سـیاست صحیح اسلامی آن است که در کشور شیوه و فکر واحد حکومت کند.
دولتمردان با رویه و فکر واحد برای رسیدن به آنچه صلاح اسلام و کشور است به پیش روند و این سیاست صحیح اسـلامی اسـت. و خدای نخواسته در سیاستبازیهای گروهی وارد نشوند که با ناکامی مواجه میشوند.(۵۲) من از همه ارگانهای دولتی و ملی و همه گروهها میخواهم که از گروهگرایی و دستهبندی و فرصتطلبی و هواهای نفسانی احتراز کنند و خود را در راه خدمت بـه مـلت و خلق مستضعف قرار دهند و از راهی که ملت میرود منحرف نشوند، و خداوند عالم را حاضر و ناظر ببینند و از اختلاف و نفاق دستبردارند و مصالح کشور را بر مصلحت خـویش مـقدم دارند و در صدد تضعیف یکدیگر بـرنیایند. (۵۳)
در مـقابل سیاستبازیهای گروهی، وحدت و همدلی میان دولتمردان قرار دارد که کارآمدی حکومت اسلامی را تضمین خواهد کرد.
سفارش دوم آن است که بین خودتان، بین وزرا، بـین دولتـیها برادری باشد. شما بـرای اسـلام میخواهید خدمت کنید، نمیخواهید که برای خودتان کاری بکنید، شما میخواهید برای این ملت محروم در طول تاریخ خدمت بکنید، نمیخواهید که جیب خودتان را پر کنید.(۵۴)
سخن آخر
امام خمینی(ره) بهعنوان تـئوریسن و مـعمار بزرگ انقلاب اسلامی ایران، همواره بر اهمیت و ضرورت کارآمدی حکومت اسلامی تأکید فراوان داشتهاند. این تأکید تنها بیان ارشادی و شعارگونه نبود بلکه به تناسب شرائط مکانی و زمانی توانستهاند اصول و مـؤلفههای آن را نـیز تبیین نـمایند. به نظر میرسد تصدیق به این مطلب با مطالعه مباحث گذشته روشن شده باشد.
اما سخن در ایـنجاست که «بحران کارآمدی» در نظام جمهوری اسلامی، از کجا ناشی میشود؟ امروزه در محافل عـلمی و غـیرعلمی، دولتـی و غیردولتی، حتی از زبان برخی از دولتمردان و مسئولان نظام، سخن از «بحران کارآمدی» دولت و حکومت اسلامی است؛ بهراستی تا چه انـدازه ایـن مسئله به خود اسلام و آموزههای آن برمیگردد؟ منتقدان حکومت و نظام اسلامی بجای آنکه به اسـلام و نـسخه عـمل نشده آن خرده گیرند، تا چه اندازه به خود و عملکرد خود اندیشیدهاند. اگر «ریاضت اقتصادی مـسئولان» یکی از اصول و شاخصههای مهم کارآمدی حکومت اسلامی است، تا چه اندازه مسئولان و مـدیران نظام جمهوری اسلامی بـه آن پایـبند بوده و هستند. اگر رسیدگی به طبقه محروم و آسیبپذیر جامعه، یکی از مؤلفههای مهم کارآمدی حکومت اسلامی است؛ چرا هنوز در جامعه «اقشار فراموش شده» وجود دارند! این حقیقت تلخ را باید باور کرد کـه امروزه دولت و نظام جمهوری اسلامی ایران بهرغم همه فعالیتها و تلاشهای ارزندهاش با «بحران کارآمدی» مواجه است. اما به نظر میرسد عمدهترین و مهمترین دلیل آن پایبند نبودن و عمل نکردن به اصول و شاخصههایی اسـت کـه در دین اسلام وجود دارد و بخشی از آن از زبان اسلامشناسانی همچون امام خمینی قدسسره بیان شده است. راه حل آن بازگشت به خویشتن، خانهتکانی درونی و همگانی و عمل و پایبندی به اصول و معیارهای اسلامی است.(۵۵)
[1] محمدجواد لاریجانی، مباحثی در مشروعیت و کارآمدی، سروش ۱۳۷۳
[2] محسن رضوانی، دولت کارآمد در اندیشه سـیاسی خـواجه نصیرالدین طوسی، مجله معرفت، ش ۵۵، تیر ۱۳۸۱٫
[۳] سیدروحاللّه خمینی (امام)، صحیفه امام، ج ۷، ص ۶۱ .
[۴] همان، ج ۱۳، ص ۳۶۶ .
[5] همان، ج ۱، ص ۱۲۱٫
[6] همان، ج ۷، ص ۵۱۰ .
[۷] همان، ج ۱۴، ص ۳۹۲ .
[۸] همان، ج ۸ ، ص ۲۸۴٫
[۹] هـمان، ج ۱۴، ص ۴۱۴٫
[۱۰] هـمان.
[۱۱] همان، ج ۵ ، ص ۲۰۴٫
[۱۲] همان، ج ۱، ص ۱۳۷٫
[13] همان، ج ۶ ، ص ۵۷ .
[14] همان، ج ۷، ص ۲۵۹٫
[۱۵] همان، ج ۱۷، ص ۳۷۶ .
[۱۶] هـمان، ج ۷، ص ۳۳۵ .
[۱۷] هـمان، ج ۱۸، ص ۱۵۹٫
[۱۸] همان، ج ۱۷، ص ۲۵۱٫
[۱۹] همان، ج ۱۹، ص ۴۴٫
[۲۰] هـمان، ج ۱۷، ص ۲۵۱٫
[۲۱] همان، ج ۱۹، ص ۴۰۹.
[۲۲] هـمان، ج ۱۹، ص ۱۵۷٫
[۲۳] هـمان، ج ۱۷، ص ۱۶۱٫
[۲۴] همان، ج ۵ ، ص ۳۱۴.
[۲۵] همان، ج ۶ ، ص ۴۶٫
[۲۶] همان، ج ۱۶، ص ۱۹.
[۲۷] هـمان، ج ۱۹، ص ۱۵۷٫
[۲۸] همان، ج ۹، ص ۴۸۰٫
[۲۹] همان، ج ۱۷، ص ۳۸۳ .
[۳۰] همان، ج ۱۹، ص ۱۵۷٫
[۳۱] هـمان، ج ۶ ، ص ۲۶۶.
[۳۲] هـمان، ج ۱۵، ص ۴۹۲٫
[۳۳] هـمان، ج ۱۶، ص ۱۷۳
[۳۴] همان، ج ۱۳، ص ۳۷۱ .
[۳۵] همان، ج ۸ ، ص ۲۳۰٫
[۳۶] همان، ج ۹، ص ۱۴۴٫
[۳۷] همان، ج ۹، ص ۱۱۸.
[۳۸] همان، ج ۱، ص ۱۲۳٫
[۳۹] همان، ج ۹، ص ۱۲۹٫
[۴۰] همان، ج ۱۴، ص ۲۳۲٫
[۴۱] همان، ج ۶، ص ۵۲۹ .
[۴۲] همان، ج ۱۰، ص ۳۳۲ .
[۴۳] همان، ج ۸ ، ص ۳۷۲ .
[۴۴] هـمان، ج ۱۱، ص ۹۴.
[۴۵] هـمان، ج ۱۵، ص ۳۷۳ .
[۴۶] هـمان، ج ۵ ، ص ۴۳۶٫
[۴۷] همان، ج ۵ ، ص ۴۴۲٫
[۴۸] همان، ج ۹، ص ۱۳۵٫
[۴۹] همان.
[۵۰] همان.
[۵۱] همان، ج ۵ ، ص ۴۴۹٫
[۵۲] همان، ج ۱۹، ص ۱۵۷٫
[۵۳] همان، ج ۱۲، ص ۴۴۳٫
[۵۴] همان، ج ۱۸، ص ۸۱ .
[۵۵] محسن رضواني دانشجوی دکترای عـلوم سـیاسی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی قدسسره. کارآمدی حکومت اسلامی در اندیشه سیاسی امام خمینی قدس سره. آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: مطالعات انقلاب اسلامی » تابستان ۱۳۸۴ – شماره ۱ (از صفحه ۱۸۳ تا ۲۱۶
URL: http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/237099
ثبت دیدگاه