پ
پ

طبق آنچه وعده داده شد در این مرحله بعد از تحقیق و بررسی ها به گزارش علمی کارآمدی ولایت فقیه در مدیریت بحران می پردازیم و در همین جا بر خود لازم می دانم دو کتاب ارزشمند از استاد بزرگوارم حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمدرضا طاهری معرفی کرده و از راهنمای و توجه ایشان در مسیر پژوهش قدردانی کنم. دوستانی که مطالب ما رو دنبال میکنند میتوانند برای مطالعه بیشتر به کتب ارزشمند: ۱. ولایت فقیه در زمان فقه اهلبیت (علیهم السلام) ۲. دو دهه کارآمدی. انتشارات مرکز مدیریت حوزه علیمه قم، مراجعه و با نمونه ها و مصداق های بیشتری آشنا شده و مطالب ذیل این موضوع را منسجم و پر بارتر بدست گیرند.

۱. مدیریت بحران

نظام جمهوری اسلامی ایران، به دلیل ماهیت ضدسلطه و ضد استکباری خود ـ که از مبانی نظری حاکم بر آن نشأت می گیرد ـ طبیعتاً همواره در معرض تهدید جبهة سلطه‏ گر جهانی قرار داشته است. این جبهه وقتی در سالهای اولیه پس از پیروزی انقلاب، به وسیلة سازماندهی شورشها و ترورهای متعدد، به شهادت رساندن بالاترین لایه های سران نظام و در نهایت، تحمیل جنگ ۸ ساله به ایران نتوانست به هدف «براندازی مستقیم» نظام دست یابد، سعی کرد با اتخاذ سیاست «بحران سازی» از قدرت نظام کاسته و حتی به خیال خود، تا مرز براندازی پیش‏آید.

مدیریت رهبر معظم انقلاب در رویارویی به این بحرانها را می توان در دو بخش تقسیمبندی کرد:

۱. تشخیص به موقع رویدادها و پیشبینی تهدیدها ۲. تصمیمگیریِ به موقع و مهار بحران

  • تشخیص به موقع رویدادها و پیشبینی تهدیدها:

«نگرش سنتی به مدیریت بحران، براین باور بود که مدیریت بحران یعنی فرو نشاندن آتش؛ به این معنی که مدیران بحران در انتظار خراب شدن امور می‌نشینند و پس از بروز ویرانی، سعی می‌کنند تا ضرر ناشی از خرابی‎ها را محدود سازند.

ولی به تازگی نگرش به‌این واژه عوض شده است. براساس معنای اخیر، همواره باید مجموعه‌ای از طرحها و برنامه‌های عملی برای مواجهه با تحولات احتمالی آینده در داخل سازمانها تنظیم شود و مدیران باید دربارة اتفاقات احتمالی آینده بیندیشند و آمادگی رویارویی با وقایع پیش‌بینی نشده را کسب کنند.

بنابراین، مدیریت بحران بر ضرورت پیش‌بینی منظم و کسب آمادگی برای رویارویی با آن دسته از مسائل داخلی و خارجی تأکید دارد که به طور جدی سازمان را تهدید می‌کنند.» (رضوانی، محمدرضا، مدیریت بحران، ماهنامه تدبیر، شماره۱۷۰.)

در تمام طول دوران رهبری آیت الله العظمی خامنه ای، بارها اتفاق افتاده است که ایشان تهدیدها را به موقع و حتی قبل از وقوع آنها پیش بینی کرده اند. اتفاقاً تذکر ایشان به این تهدیدها، در اکثر موارد با بی توجهی مسؤولان اجرایی مواجه شده؛ تا آنجا که حتی در مقطعی پیش‏بینی‏ ها و بیان واقعیت‏ها را به «توهم توطئه» تعبیر کردند!

هشدار رهبری در مقاطع مختلف نسبت به بحران‏های پیش روی انقلاب، فصل جدی‎ای از مدیریت معظم له را به خود اختصاص می‎دهد از موارد متعدد قابل ذکر در اين متن به تهاجم فرهنگي اشاره ميكنيم و آن را مورد بررسی قرار مي دهيم.

تهاجم فرهنگي :

امروزه با نمایان شدن انحرافات فرهنگی متأثر از فرهنگ غرب در فضای کشور، شکی برای کسی باقی نمی ماند که این کشور در طول چندین سال، در معرض یک «تهاجم فرهنگی» گسترده و همه جانبة چندین ساله نسبت به فرهنگ کشور قرار داشته است. اما فرهیختگان جامعه در چه زمانی به این واقعیت رسیدند؟!

بسیار جالب است بدانیم، رهبر انقلاب در همان سال ۱۳۶۸ و تنها چند ماه پس انتخاب در این مسؤولیت، نسبت به وجود تهاجم فرهنگی گستردة غرب علیه انقلاب و اسلام تذکر دادند:

« وقتى استكبار جهانى به بركت انقلاب اسلامى، با رشد معنوى اسلام مواجه شد و در جبهه‌ى نظامى و سياسى نتوانستند انقلاب و جمهورى اسلامى را ـ كه امروز مظهر و نمودار اسلام عملى است ـ بكوبند و شكست بدهند… خواستند به تهاجم فرهنگى دست بزنند.» (بیانات در دیدار با میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی، ۲۴\۷\۱۳۶۸.)

« عناصر فرهنگى جامعه – هركه هستند، هرچه هستند، چه وابستگان به دانشگاهها، چه وابستگان به حوزه‌هاى علميه و چه ديگران بايد بدانند كه امروز دشمن، بيشترين همت خود را روى تهاجم فرهنگى گذاشته است. من به‌عنوان يك آدم فرهنگى، اين را عرض مى‌كنم، نه به‌عنوان يك آدم سياسى.» (بیانات در دیدار با گروه کثیری از معلمان و مسولین فرهنگی، ۱۲\۲\۱۳۶۹.)

در آن سالها، این تعبیر ایشان با انکار بسیاری از مسؤولان و فعالین عرصة فرهنگ مواجه شد. ایشان چند سال بعد، در این باره فرمودند:

« بنده يك وقت، شش، هفت سال قبل از اين، بحث «تهاجم فرهنگى» را مطرح كردم كه بحث‌برانگيز شد و بعضيها درباره‌اش حرف زدند؛ شايد بعضى از شما يادتان باشد. همان وقت در تلويزيون جمهورى اسلامى ميز گردى دراين‌باره تشكيل دادند كه سه، چهار نفر آن‌جا بودند. يك نفر با آن نظرى كه بنده ابراز كرده بودم، موافق بود و حمايت مى‌كرد؛ چند نفر ديگر هم به‌كلى آن را رد مى‌كردند كه «نه آقا! اينها خيالات است، اينها باطل است!» (بیانات در مراسم فارغ التحصیلی دانشگاه تربیت مدرس، ۱۲\۶\۱۳۷۷.)

اما ایشان همچنان سپس نسبت به شکلها و مراحل بعدی این تهاجم، هشدار دادند:

« دشمن از راه اشاعه‌ى فرهنگ غلط – فرهنگ فساد و فحشا – سعى مى‌كند جوانهاى ما را از ما بگيرد. كارى كه دشمن از لحاظ فرهنگى مى‌كند، يك “تهاجم فرهنگى” بلكه بايد گفت يك «شبيخون فرهنگى» يك «غارت فرهنگى» و يك «قتل عام فرهنگى» است. امروز دشمن اين كار را با ما مى‌كند. چه كسى مى‌تواند از اين فضيلتها دفاع كند؟» (بیانات در دیدار فرماندهان، ۲۲\۴\۱۳۷۱.)

همچنین در چند سخنرانی، به طور مفصل منظور از تهاجم فرهنگی را تبیین کرده، نسبت به برداشت‏های سطحی از آن تذکر جدی دادند:

« عده‌اى خيال كرده‌اند كه وقتى ما به تهاجم فرهنگى غرب حمله مى‌كنيم، فقط مسأله‌مان اين‌است كه يك نفر در خيابان حجابش را درست رعايت نكرده است. مردم بحمدالله حجابشان را رعايت مى‌كنند؛ الا افرادى قليل. مسأله‌ى اينها نيست. اين، فرعى است. اصل قضيه آن است كه داخل خانه‌هاست و از مجامع جوانان سرچشمه مى‌گيرد و دشمنان آن‌جا كار مى‌كنند. آن‌كه آشكار نيست، آن‌كه پنهان است، خطر آن‌جاست.» (بیانات در دیدار کارگران و فرهنگیان کشور، ۱۵\۲\۱۳۷۲.)

هرچند بیش از ۱۰ سال طول کشید تا فضای عمومی جامعه، به تدریج تهاجم فرهنگی را باور کند!

« سالها پيش، من يك روز راجع به تهاجم فرهنگى صحبت كردم و گفتم دشمن از روزنه‌هاى فرهنگى به ما حمله مى‌كند؛ اما متأسفانه عده‌اى اين را نفهميدند. بعضى صريح و بعضى هم در پرده گفتند فلانى به چه چيزى حمله مى‌كند؟! كدام تهاجم، چه تهاجمى؟! امروز بعد از گذشت چند سال، آدمهاى ديرفهم كم‌كم مى‌فهمند كه تهاجم فرهنگى يعنى چه! موج حملات فرهنگى دشمن كه ايمان جوانان را هدف قرار داده، حالا به چشمشان مى‌آيد و ابراز نگرانى مى‌كنند! مى‌بينند در همه‌ى محيطهايى كه جوانان حضور دارند، دشمن مى‌خواهد جاپايى از خود به جا بگذارد و عقيده‌ى آنها را به انقلاب و دين و امام برگرداند؛ حتى عده‌اى در اين‌كه اين ملت استقلال مى‌خواهد، خدشه مى‌كنند! يعنى درست همان خواست دشمن؛ يعنى تهاجم فرهنگى.» (بیانات در دیدار با اقشار مختلف مردم، ۱۹\۱۰\۱۳۸۰.)

اما رهبری حکیمانة فقیه در جامعة ما، با وجود گذشت بیش از دو دهه، با استفاده از تعابیر گوناگون «شبیخون فرهنگی»، «قتل عام فرهنگی»، «ناتوی فرهنگی»، «امپراطوری فرهنگی» و اخیرا نیز با تعبیر جدید «جنگ نرم»، مسئولین و فعالان فرهنگی را نسبت به ماهیت این شیوه از ستیز، آگاه کرده‎اند:

« در تهاجم نظامى شما طرفتان را ميشناسيد، دشمنتان را مى‌بينيد؛ اما در تهاجم معنوى، تهاجم فرهنگى، تهاجم نرم، شما دشمن را در مقابل چشمتان نمى‌بينيد. هوشيارى لازم است. من از همه‌ى ملت ايران بخصوص از خانواده‌هاى شهيدان و از همه‌ى شما عزيزان، بخصوص از جوانها خواهش ميكنم با هوشيارى كامل مرزهاى فكرى و روحى را حراست كنيد. نگذاريد دشمن مثل موريانه‌اى به جان پايه‌هاى فكرى و اعتقادى و ايمانى مردم بيفتد و آنها را دچار رخنه كند؛ اين مهم است. همه وظيفه داريم مرزهاى ايمانى و مرزهاى روحى خودمان را حفظ كنيم.» ( بیانات در دیدار خانواده های شهدا، ۲۲\۲\۱۳۸۸.)                                                                    

 ادامه دارد…


ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.