“خُمی از غدیر”
نه که فکر کنی من همه اش می خواهم وقایع را به هم وصل کنم، نه…
اصلا تا به حال به این فکر کرده ای که قرآن این کتاب هدایت، داستان روایت می کند؟؟
من فکر کرده ام…
تاریخ تکرار می شود؛
فکرهای تکراری…انتخاب های تکراری…نتایج تکراری…
یک لحظه ی خاص ذهنم را رها نمی کند.
آنها مگر نماز نمی خواندند؟
مگر قنوت نمی گرفتند؟
چطور هر روز در پنج نوبت در پیشگاه خداوند ناظر، چشمانشان به دستانی می افتاد که با آنها بیعت بسته بودند و عهد…
مگر میتوان از یاد برد؟؟
زبان ملامتم گشوده شده بر مردمانی که کتمان کردند آنچه را که با چشم سر دیدند و با زبان اقرار کردند…
صدایی درونی نهیبم می زند: تاریخ تکرار می شود…
علی علیه السلام…غربت….بد عهدی…
بهانه ها هم تکراری است…
به عده ای که بهره ی اندک دنیایی را بردند و میبرند، کاری ندارم.
من و تویی که تشنه ی این چشمه ی جوشانیم، چرا؟!
سکوت چرا؟؟ بی اعتنایی چرا؟؟
حضرت آقا! ما اهل کوفه نیستیم که سید علی از تبار علی علیه السلام تنها بماند…
ما اهل کوفه نیستیم که ولایت فقیه که سر چشمه اش ولایت غدیر است، بی کس بماند…
در مکتب شما درس غدیر را خوب آموخته ایم.
ما از خنده ی دشمن دلِ خوشی نداریم، فهمیده ایم تاریخ عادت به تکرار شدن دارد…
انقلاب را به عاشورا نمی کشانیم، بلکه إن شاء الله با دستان مبارک شما، امانت را به دست صاحب اصلی اش می سپاریم و تا آخر در کنارش می مانیم.
تنها جان ناقابلی داریم باشد که مقبول واقع شود…
نوشته:رئیسی
پی نوشت: «دربارهی هیچ یک از احکام فرعی الهی نیامده است که «اَلیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم»؛ پس این یک قضیّهی دیگری است؛ غیر از این احکام فرعی است. آن قضیّه چیست؟ قضیّهی رهبری جامعهی اسلامی؛ قضیّهی نظام حکومت و امامت در جامعهی اسلامی. بله، ممکن است تخلّف کنند -کما اینکه کردند؛ چند قرن بنیامیّه و بنیعبّاس و امثال اینها با نام امامت و خلافت و مانند اینها، پادشاهی کردند؛ سلطنت کردند- [امّا] این لطمهای نمیزند به فلسفهی غدیر. ماجرای تعیین غدیر، ماجرای تعیین ضابطه است، تعیین قاعده است. یک قاعدهای در اسلام درست شد؛ پیغمبر اکرم در ماههای آخر عمر، این قاعده را وضع کرد؛ آن قاعده چیست؟ قاعدهی امامت؛ قاعدهی ولایت.» ۹۵/۶/۳۰
ثبت دیدگاه