28 سپتامبر 2019 - 16:33
بازدید 881
پ
پ

مهمانت شده ام. روبرویم نشسته ای، با چهره ای که همیشه با لبخند زینتش می دهی.
راه من و تو از۲۰ سال پیش از هم جدا شد. از همان روزی که تو با همین لبخند دستانم را فشردی و خبر نزول اولین فرشته در زندگی ات را دادی.
من همانجا فاتحه ی پیشرفتت را خواندم؛ به خودم بالیدم که خدا را شکر وبالی ندارم که سنگینم کند و سست..‌. و کنایه زنان زمزمه کردم به کجا چنین شتابان؟

بغضم را فرو می خورم. سعی دارم خودم را راضی نشان دهم و پیروزمند؛ اما در درون خودم، می شکنم و صدای شکستنش از چشمانم بیرون می زند…

به کجا چنین شتابان؟
حس خوب…

اصلا که بود؟ چطور این کار را با من کرد؟ چقدر نرم و آهسته بهترین و شیرین ترین لحظاتی که می توانستم تجربه کنم را از من گرفت.
همان روزها که به جنگ با خودم و فطرتم قد علم کرده بودم و یکه تاز می تاختم.کاش لحظه ای درنگ و فکر می کردم…
به کجا چنین شتابان؟
کاش مادرم بود و برایم لالایی می خواند تا به خود می آمدم؛ تادیر نشده، خودِ گم شده ام را پیدا می کردم..
اما افسوس! دفتر زندگی وقتی جلو می رود صفحات رفته دیگر باز نمی گردد…

درمیان من و های و هوی اندیشه هایم و لبخند تو، دخترت چای تعارف می کند.
چه باوقار است! چقدر لبخندهایش به تو رفته است…


اگر ثمره ی زندگیت فقط همین یک دختر باشد، (و بقیه ی بچه ها را فاکتور بگیرم) باز هم…

هزار افسوس بر من…

زمانی که می گویی با دخترت با هم به دانشگاه می روید؛ او کارشناسی و تو دکتری؛

این داغیِ چای است که حلقم را می سوزاند و سرم تیر می کشد…

نه که حسادت کنم، نه اصلا و ابدا… که آتش گرفتنم از تباه شدن عمر خودم است.

بیشتر بخوانید:

«فهمیده ها» سخنی با بانوان سرزمینم

ایمانی دیر هنگام!


اولین بار چه کسی بود که این دروغ بزرگ را به عنوان راست ترین حرف دنیا به خوردم داد؟

که همسر و فرزند تنها سدّی هستند میان من و خواسته های درستم…
تو را که می بینم چقدر فرق داری با آنچه شنیده بودم، به دروغی آن حرف ایمانی دیر هنگام میاورم…

در این بین دلم غنج می رود برای پسر دوساله ات!

آخر هر ده دقیقه یک بار صورت کوچک و نازش را می چسباند به لب هایت تا پر شود از ذخیره ی محبت بیشمارت…

و ذوق می کنم از رفتار دو فرزند دیگرت… یکی دختر و یکی پسر…

در سنین نوجوانی اند و صدای دعوای خواهر برادری شان، هر از چند گاهی موسیقی خانه ات می شود…

به قلم: رئیسی


پی نوشت:

خانواده پایه و سلول اصلی در جامعه است. جامعه ی اسلامی بدون بهره مندی کشور از نهاد خانواده ی سالم، سرزنده وبا نشاط، اصلا امکان ندارد پیشرفت کند. زن در خانواده عنصرِ محوری است؛ حتما بایستی بر روی کار زن های خانه دار ارزش گذاری ویژه بشود. (بیانات مقام معظم رهبری در سومین نشست اندیشه های راهبردی۱۳۹۰٫۱۰٫۱۴)

برای مطالعه بیشتر:

فواید و برکات فرزند آوری

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.