پ
پ

در مراحل قبل به بيان تعریف، معیارهای کارآمدی و كارآمدي الگوي مديريتي ولايت فقيه در دهه هاي  گذشته پرداختیم؛ در اين مرحله كارآمدي ولايت فقيه در مديريت راهبردي علم وفناوري را مورد بررسي و در مرحله بعد كارآمدي در مديريت بحران را بررسی کرده و خدمت فرهیختگان گزارش میدهیم.

مدیریت راهبردی علم و فنّاوری

«معناي مدرن علم، گرچه مدت مديدي كوشيد خود را گسسته از هنجارها، ارزش‌ها و عقايد بنماياند، ولكن در خدمت ايدئولوژي‌هايي است كه به صورت كاربست‌هاي دروني يا اهداف بروني قائد و سائق آن هستند.

جمهوري اسلامي ايران اگر بتواند در توليد اين معنا از علم كارآمد و توانمند باشد، به يكي از مهمترين كالاهاي راهبردي جهاني امروز دست يافته است و البته دستيابي به چنين كالايي، نيازمند سياست‌هاي راهبردي متناسب با فرداست.

راهی كه تامين كننده اهداف انقلاب اسلامي و تضمين‌كننده اسلاميت جمهوري است با عبور از مرزهاي علم مدرن و گام گذاردن در مسير توسعه ديني، سياست‌هاي اصلي خود را متوجه تعامل فعال دو نهاد علمي حوزه و دانشگاه كند.

رهبر معظم انقلاب نيز در دو دهه رهبري با تاكيد بر تعامل حوزه و دانشگاه و تاييد و تقويت جايگاه شوراي انقلاب فرهنگي و تصريح بر ضرورت گشودن مرزهاي دانش و علم و تعقيب و پيگيري نسبت به نهضت نرم‌افزاري و توليد علم، كارنامه درخشاني را در تداوم حركت امام به جاي گذارده‌اند.» ( حجت الاسلام والمسلمین پارسیان)[۱]

_تبیین نمونه هایی از نقش رهبری در مدیریت راهبردی علم در کشور

۱. طرح بحث «جنبش نرم افزاری و تولید علم»

هرچند رهبر انقلاب از ابتدای پذیرش این مسؤولیت، به کرّات بر مسألة پیشرفت علم و فناوری تأکید داشتند، اما به طور خاص، از اواخر دهة ۷۰، با ابداع اصطلاح «جنبش نرم افزاری و تولید علم»، مطالبات خود را در این موضوع و در راه پیشرفت کشور به طور مشخّص تبیین کردند:

«امروز انتظار كشور ما از دانشگاه اين است. دانشگاه بايد بتواند يك جنبش نرم‌افزارى همه‌جانبه و عميق در اختيار اين كشور و اين ملت بگذارد.» (بیانات در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر،۹\۱۲\۱۳۷۹)

«مسائل اصلى كشور، مسأله‌ى اقتصاد و مسأله‌ى علم و ارتقاى پايه‌ى علمى دانشگاهها و همان جنبش نرم‌افزارى است كه ما بارها در دانشگاهها و در ديدار با دانشجويان و اساتيد در ميان گذاشته‌ايم.» (بیانات در دیدار دانشجویان، ۱۳آبان ۱۳۸۱.)

این گفتمان، با سرعت شگفت انگیزی جای خود را در محافل علمی باز کرد:

«بنده وقتى جنبش نرم‌افزارى يا توليد علم را – كه معنايش خارج شدن علم از حالت تقليدى و ترجمه‌اى است – مطرح كردم، مسأله به اين صورت زنده نبود. الآن هرجا كه به محيطهاى دانشجويى و دانشگاهى مى‌روم، مى‌بينم استاد، دانشجو، محقق و پژوهشگر از جنبش نرم‌افزارى حرف مى‌زند.» (بیانات در دیدار جمعی از تشکل ها و کانون و نشریات، ۱۵\۱۱\۱۳۸۲.)

«چند سال پيش، اول‌بار در دانشگاه اميركبير مسأله‌ى جنبش نرم‌افزارى را مطرح كردم. جنبش نرم‌افزارى، يعنى در زمينه‌ى علم، توليد علم و شكستن مرزهاى علم، يك جنبش و يك حركت عظيم به‌وجود بيايد. از اين پيشنهاد استقبال شد و من امروز مى‌بينم كه در سخنان اساتيد و مسؤولان دانشگاه‌ها روى اين نكته تكيه مى‌شود. البته تا مدتى بعضى‌ها مى‌گفتند ما نمى‌دانيم اصلاً معناى اين حرف چيست! عده‌يى هم شبهه مى‌كردند كه علم مگر توليدكردنى است! البته بحث لغوى مى‌كردند و مى‌گفتند چرا گفته‌ايد توليد علم! شما هرچه مى‌خواهيد اسمش را بگذاريد؛ مقصود كه معلوم است.» ( بیانات در دیدار وزیر علوم و رؤسای دانشگاه ها، ۱۷\۱۰\۱۳۸۳.)

ایشان سپس به تبیین نقش خود در حرکت کشور در این مسیر پرداختند:

«من سه چهار سال قبل در يكى از دانشگاههاى تهران گفتم اگر بنا بود بودجه‌ى كارهاى تحقيقاتى و دانشگاههاى كشور را من تنظيم كنم و در اختيار بگيرم، آن‌گونه كه مصلحت است عمل مى‌كردم؛ اما آن شرايط فراهم نيست و مسؤولان بخشها طبق قانون اختياراتى دارند كه بايد انجام دهند. گفتم موضوعِ بسيار مهم‌ّ توليد علم و جنبش نرم‌افزارى و خط‏شكنى در جبهه‌ى علم‌آفرينى را مطرح مى‌كنم، تا بشود فرهنگ محيط دانشگاهى. وقتى اين شد، آن وقت ديگر نگرانى نيست؛ زيرا دهها و صدها هزار دل معتقد و مشتاق و جسم و ذهن جوان و خسته نشو در اين راه مى‌افتند و آن را دنبال مى‌كنند. من امروز نشانه‌هاى اين پيشاهنگان اميد و بشارت كشور را مى‌بينم.» (بیانات در دیدار دانشجویان و اساتید قزوین، ۲۶\۹\۱۳۸۲.)

«من نقشم اين است كه بيايم بگويم اين كار را خوب است بكنيم. نهضت نرم‌افزارى و جنبش نرم‌افزارى و نهضت توليد علم را ما مطرح كرديم؛ الان حدود ده سال مى‌گذرد و امروز يك غوغايى راه افتاده است. چه كسى اين را راه انداخته؟ من كه يك كلمه بيشتر نگفتم. اين كار را شما كرديد.» (بیانات در دیدار دانشجویان، ۱۸\۸\۸۵.)

و در نهایت انگیزة خود در طرح این بحث را در جای دیگری   تبیین فرمودند:

«اينى كه من توى اين چند سال به دانشگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها مرتب راجع به مسائل علم و تحقيق و پژوهش و نوآورى و جنبش نرم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌افزارى و ارتباط صنعت و دانشگاه و اينها اين همه تأكيد كردم، براى خاطر اين است كه يك ركن امنيت بلندمدت كشور و ملّتتان، علم است.» (بیانات در دیدار دانشجویان و نخبگان علمی، ۴\۶\۱۳۸۸.)

و البته روشن است که  خاستگاه مطالبة ایشان برای رسیدن به این پیشرفت علمی را بایستی بسیار والاتر از یک حسّ ناسیونالیستیِ صرف، یعنی پیشرفتِ ایران دانست:

«ما اگر در صنعت و در دانش پيشرفت كنيم، به سود دنيا و ملتهاى عقب‌افتاده و در درجه اول به سود دنياى اسلام است. بنابراين، اين‌كه ما بايد پيشرفت كنيم و مرزهاى علم را بشكنيم و باز كنيم، يك نگاه نژادپرستانه‌ى خودخواهانه نيست، كه ما چون ايرانى هستيم، بايد اين كار را بكنيم. بله، ما غرور ملى هم داريم؛ اين را انكار نمى‌كنيم. ما به گذشته‌ى خودمان نگاه مى‌كنيم و احساس عزت و سرافرازى مى‌كنيم… اما فقط اين نيست – همان‌طور كه گفتم – نگاه انسانى و اسلامى است.»(بیانات در دیدار جمعی از مهندسان و محققان فنی و صنعتی، ۵\۱۲\۱۳۸۳.)

۲. حمایت عملی و قاطعانه از فعالیت‏های شاخص علمی

یکی از اصلی‏ترین اجزاء بحث جنبش نرم‎افزاری و تولید علم، همانطور که بارها در کلمات رهبر انقلاب تکرار شد، «شکستن مرزهای علم» است. در این رابطه خالی از لطف نیست به دو نمونة شاخص از نزدیک شدن به مرزهای علم که در سالهای اخیر در کشور ما اتفاق افتاد ـ یعنی دستیابی به «سلولهای بنیادی» و همچنین «فناوری هسته‏ای» ـ و نقش رهبری در پیشبرد آن دو اشاره کنیم:

۲-۱. سلولهای بنیادی و پژوهشکدة رویان

نقش حمایتی و اعتماد رهبر معظم انقلاب در دستیابی به سلولهای بنیادی، هرگز قابل انکار نیست. در ادامه به طور مختصر به توضیح این ادعا می پردازیم.

ابتدا دربارة پژوهشکدة رویان:

«پژوهشكده رويان در سال ۱۳۸۰ با تلاش هاي دكتر سعيد كاظمي آشتياني و همكارانش به عرصه تحقيقات سلول هاي بنيادي وارد شد كه اين تحقيقات در سال ۱۳۸۲به نتيجه رسيد و پژوهشكده رويان با توليد رده سول هاي بنيادي جنيني نام ايران را در بين ۱۰ كشور برتر دنيا كه به اين فناوري دست يافته اند قرار داد.

توليد اولين ردة سلول‏هاي بنيادي جنيني در ايران در سال ۱۳۸۲، تولد اولين گوسفند شبيه سازي شده در ايران در سال ۱۳۸۵ بهره‎گيري از سلول هاي بنيادي در درمان بيماران با ضايعات قلبي و بيماران با سوختگی های قرنيه چشم در سال ۱۳۸۳ و براي نخستين بار در كشور، و بسياري توفيقات ديگر بخشي از موفقيت هاي پژوهشكده رويان در طي دوران فعاليتش بوده است. اكنون با گذشت نزديك به دو دهه،‌ پژوهشكده رويان توانسته است به يكي از معتبرترين مراكز ارائه خدمات تخصصي و فوق تخصصي در خاورميانه تبديل شود. به طوري كه با يقين مي توان گفت روشي براي درمان ناباروري در دنيا شناخته و به كار گرفته نشده است كه در پژوهشكده رويان، آن روش به زوج هاي نابارور ارائه نشود.» (به نقل از: پایگاه رسمی پژوهشکده رویان.)[۲]

دکتر کاظمی آشتیانی و همکارانش در زمانی ایدة دستیابی به سلولهای بنیادی را مطرح کردند که در آن زمان، از سوی مجامع علمی و حتی برخی افراد دستگاههای دولتی، نه تنها حمایت نشدند، بلکه گاهی به دروغگویی هم متهم شدند:

«بسم‌الله الرحمن الرحیم. من از پژوهشكده رویان در خدمت شما هستم. موضوع مقاله من…» یكی از استادان حاضر در سالن كنفرانس همین كه اسم پژوهشكده رویان را می‌شنود، بلند می‌شود:

«این اراجیف چیست كه به خورد مردم می‌دهید؟ شما دروغ می‌گویید كه به «سلولهای بنیادی» دست پیدا كرده‌اید! چرا سر مردم را كلاه می‌گذارید؟ چرا با این دروغها ذهن مردم را آشفته می‌كنید؟… این كاری كه شما می‌گویید انجامش داده‌ایم سلول بنیادی نیست، من ده سال پیش خودم توی یك مؤسسه دانشگاهی چنین كاری را انجام داده‌ام… شما تازه الان به اینجا رسیده‌اید؟ زحمت كشیدید…!» (ماهنامه سوره، شماره ۲۱آبان، ۱۳۸۴.)

در این زمان، دکتر کاظمی آشتیانی مسأله را به رهبر انقلاب اطلاع دادند و از ایشان درخواست کمک کردند:

«بعد از اینكه آقای دكتر كاظمی به مقام معظم رهبری اطلاع دادند كه كار موفقیت‌آمیز بوده، بچه‌های همین هیئت علمی، آقای دكتر بهاروند، دكتر اسلامی، دكتر سامانی، دكتر علیزاده، دكتر زهرایی و… همه در یك جلسه خصوصی رفتند پیش رهبر… آنجا بود كه وقتی برگشتند، همه روحیه‌شان عوض شده بود. انرژی گرفته بودند… حرفهایی كه این طرف و آن طرف پشت ‌سر مجموعه زده می‌شد، دیگر در روحیه ما تأثیر منفی نداشت» (همان)

این دیدار، در همان ایام نیز در بیانات رهبر معظم انقلاب انعکاس یافت:

«چند روز قبل گزارشى راجع به توليد و تكثير و انجماد سلولهاى بنيادى به من دادند. اين يك كار بسيار عظيم و پيچيده‌ى علمى است كه در معدودى از كشورهاى دنيا انجام گرفته است. در كشور ما اين كار بى‌ سر و صدا اتفاق افتاده و هنوز اعلان هم نشده است. به نظر من اهميت اين كار كمتر از كار هسته‌اى كه ما كرديم، نخواهد بود. اين كار در آينده‌ى پزشكى دنيا ارزش زيادى دارد و دنيا از آن به عنوان يك انقلاب پزشكى نام مى‌برد. يك گروه جوان مؤمن انقلابى و واقعا جهادى كه از همين بچه‌هاى جهاد دانشگاهى هستند، راجع به اين مسأله چند سال كار كرده‌اند و به نتايج خوبى رسيده‌اند – البته بايد كار ادامه پيدا كند تا به آن نتايج نهايى‌اش برسد – كه ان‌شاءالله خودشان اعلان خواهند كرد.» (بیانات در دیدار اعضای هیأت دولت، ۵\۶\۱۳۸۲.)

از آن زمان، شخص رهبر معظم انقلاب، به عنوان یکی از مهمترین حامیان این طرح، نقش بسیار مهمی در ثمربخشی آن ایفا کردند؛ به طوری که در سایت رسمی پژوهشکده رویان، از آن به عنوان یکی از دو عامل موفقیت این طرح نام برده شده است:

«پژوهشکده رویان یک مرکز عمومی غیردولتی است که با مشارکت افراد خیّر تأسیس شده است. طی سال‌های ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۰ تلاش‌های زنده‌ یاد دکتر سعید کاظمی برای تأسیس مؤسسه‌ای برای درمان ناباروری هنگامی به بار نشست که دو عامل مهم دست‌به‌دست هم داد و با تاسیس این مرکز مقدمات رشد و بالندگی علمی کشور رقم خورد.

این دو عامل، یکی اعتماد رهبر معظم انقلاب به گروهی از جوانان پرشور و جهادگر دانشگاهی بود؛ و دیگری، ورود جمعی از افراد خیّر به عرصه‌ای تازه بود. کمک به تأسیس مرکزی برای پیشبرد علم و دانش به‌جای ساخت مسجد و درمانگاه و غیره.» ( به نقل از: پایگاه رسمی رویان.)[۳]

۲-۲٫ فناوری هسته ‏ای

هرچند پرداختن به نقش راهبردی، حمایتی و مدیریتی رهبر انقلاب در دستیابی به فناوری هسته‏ ای، خود فرصتی جداگانه می طلبد، اما در این مقال، تنها مختصراً به گوشه‏ هایی از این بحث می پردازیم.

هرچند اولین تلاشهای ایران برای دستیابی به فناوری هسته ای به سال ۱۳۳۵ یعنی بیش از ۵۰ سال پیش بر می گردد، ( تاریخ انرژی هسته ای در ایران، مرکز اسناد دیپلماسی وزارت امور خارجه.) اما توجه به این فناوری، هیچگاه در زمرة سیاستهای کلی نظام وجود نداشت. رهبر معظم انقلاب در ابلاغ سیاستهای کلی نظام در سال ۱۳۷۹، در بخش «سیاستهای کلی انرژی» آوردند:

«… ۲- تلاش براى كسب فن‌آورى و دانش هسته‌اى و ايجاد نيروگاههاى هسته‌يى به منظور تأمين سهمى از انرژى كشور و تربيت نيروهاى متخصص.

۳- گسترش فعاليتهاى پژوهشى و تحقيقاتى در امور انرژيهاى گداخت هسته‌يى و مشاركت و همكارى علمى و تخصصى در اين زمينه.» (نامه به سران سه قوه، ۲۰\۱۲\۱۳۷۹.)

به فاصلة سه سال از این ابلاغ، علیرغم کارشکنیهای آژانس بین المللی انرژی اتمی و همچنین عدم همکاری کشورهای دارای این فناوری، تلاش متخصصین هسته ای کشور نتیجه داد:

«ما خود، فنآورى اتمى را به كورى چشم دشمنان به دست آورديم. ما عضو آژانس اتمى بوديم و قرارداد آژانس بين‌المللى اتمى را امضا كرده بوديم و قرار بود طبق مقررات، كمكهايى به ما بشود. متنفّذين صهيونيست و امريكا به همه‏ ى دنيا اعلام كردند كه به ايران كمك نكنيد. جوانان، متفكرين و استعدادهاى جوشان و درخشان ما خود توانستند بدون كمك در طول چند سال، آرام آرام اين فنآورى را به دست آورند.» (بیانات در اجتماع مردم مشهد، ۱\۱\۱۳۸۲.)

البته بلافاصله پس از انتشار این خبر، جنجال رسانه ای غرب علیه ایران آغاز شد و ایران را به تلاش برای ساخت بمب اتمی متهم کردند:

« در فناورى برتر كه در دنيا با افتخار از آن ياد مى‌شود، مجبور شدند على‌رغم همه‌ى دشمنيها بگويند ايران جزو ده كشورى است كه توانسته چرخه‌ى سوخت هسته‌اى توليد كند. اين چيز كمى نيست. البته وقتى چنين موفقيتى پيش مى‌آيد، اين جنجال را هم دنبالش راه مى‌اندازند كه بله، اينها مى‌خواهند چنين كنند، چنان كنند؛ بمب بسازند.» (بیانات در دیدار مسئولان نظام، ۱۵\۵\۱۳۸۲.)

البته رهبر معظم انقلاب با بیان مبنای شرعیِ حرمتِ استفاده از سلاح اتمی:

« وقتى از بمب هسته‌يى استفاده مى‌كنند، فقط آنهايى كه دشمن هستند كشته نمى‌شوند، بلكه كسانى هم كه دشمن نيستند، كشته مى‌شوند و اين بر خلاف عقيده‌ى ماست؛ بر خلاف مشى و روش ماست. بمب هسته‌يى كه بر و فاجر را مى‌برد؛ خوب و بد را از بين مى‌برد؛ تر و خشك را با هم مى‌سوزاند، كار نظام اسلامى نيست.»( بیانات در دیدار با هیأت های علمی وکارشناسان جهاد دانشگاهی، ۱\۴\۱۳۸۳.)

و همچنین استفاده از مفهوم «وحدت ملی» به عنوان جایگزین «بمب اتم» در نظام جمهوری اسلامی:

«سلاح هسته‌يى بر غناى بالاى نود درصد اورانيوم و با تكنولوژى پيچيده متوقف است و كسى دنبالش خواهد رفت كه انگيزه‌اش را داشته باشد. ما انگيزه‌اش را نداريم، دنبالش هم نرفته‌ايم و نمى‌خواهيم برويم؛ ما احتياجى به بمب هسته‌يى نداريم. ما تا امروز اگر بر دشمنان خودمان غلبه كرده‌ايم، با بمب هسته‌يى غلبه نكرديم. ملت ايران بيست‌وپنج سال است امريكا را شكست داده؛ مگر غير از اين است؟ امريكا كه بيست‌وپنج سال از ملت ايران شكست خورده، با چه شكست خورده؟ ما با بمب هسته‌يى امريكا را شكست داديم، يا با عزم، اراده، ايمان، آگاهى و با اتحاد خودمان؟» (همان)

بر این ادّعاها خط بطلان کشیدند. امّا در نهایت، فشارهای بین المللی ـ که از سوی لابی مشخصی رهبری می شد ـ دولت وقت را ابتدا به پذیرش داوطلبانه پروتکل الحاقی در آبان ۱۳۸۲ و سپس به ترتیب، تعلیق ساخت و مونتاژ سانتریفیوژها، تعلیق فعالیت UCF اصفهان در آذر ۱۳۸۳ و بالاخره تعلیق کارخانه غنی سازی نطنز مجبور کرد که در همة مراحل، به «داوطلبانه» بودن این تعلیق ها برای «اعتمادسازی» از سوی ایران تأکید می شود:

«در ماه های پایانی سال ۲۰۰۳ میلادی وزرای خارجه ۳ کشور اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) به تهران آمدند و در سعدآباد مقرر شد که ایران فعالیت‎های هسته‏ای اش را معلق و پروتکل الحاقی NPT را امضا نماید.

با امضاء تفاهم نامه هسته ای سعدآباد میان ایران و سه کشور اروپایی، فعالیت های هسته ای ایران به صورت داوطلبانه از سوی ایران، در جهت رفع سوء‏تفاهمات ایجاد شده میان ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی، به حال تعلیق درآمد.» (مقاله انرژی هسته ای ایران، پایگاه باشگاه)[۴]

در این مقطع، رهبر معظم انقلاب هرچند این پیشنهاد «تعلیق» را کاملاً غیرمنطقی خواندند:

«زورگويىِ طرفهاى مقابل، نشان‌دهنده‌ى بى‌منطقىِ آنهاست؛ منطق ندارند. «شما بايد غنى‌سازى را تعليق بلندمدت كنيد»؛ چرا و به چه دليل؟ چه ربطى بين شفاف‌سازى و تعليق يا توقف غنى‌سازى است؟ با هم هيچ ارتباطى ندارد. با اين ياوه‌گويى‌ها و حرفهاى دوران استعمار، مگر مى‌شود ملتى را از حقوق و خواسته‌ها و نظرات خودش محروم كرد؛ آن هم ملت ايران؛ اين ملت زنده؟ طرفهاى مذاكره بدانند ملت ايران زنده است. موجود زنده، هم اهل منطق است، هم اهل حركت است، هم اهل تعامل است، هم اهل دفاع است، هم اهل مشت زدن است؛ آن‌جايى‌كه لازم باشد.» (بیانات در دیدار مسئولان نظام، ۶\۸\۱۳۸۳.)

« هى فشار آوردند كه بايد اين را تعطيل كنيد، بايد آن را تعطيل كنيد، بايد آن را تعطيل كنيد. رسيدند به كارخانه‌ يو.سى.اف اصفهان، گفتند: اين را هم بايد تعطيل كنيد. آن مقدمات اوّلى است. بنده آن وقت به مسئولين گفتم كه اگر اين حرف را گوش كرديد، فردا خواهند گفت بايد معادن اورانيوم را هم كه توى اين كشور هست، كلاً يك‌جا جمع كنيد بدهيد به ما، تا خاطرجمع شويم كه شما نميخواهيد بمب اتم بسازيد!» (بیانات در دیدار مردم پاکدشت، ۱۰\۱۱\۱۳۸۳.)

اما با این حال، با حمایت همه جانبه از تیم مذاکره کننده از طرف دولت وقت، به طرف اروپایی، اولتیماتوم قاطعی داده و حدّ و مرز این عقب نشینی تاکتیکی را نیز مشخص کردند:

«ما به كسانى‌كه از طرف ايران مشغول مذاكره هستند، اعتماد داريم و از كار آنها حمايت مى‌كنيم؛ منتها طرف مقابل بايد بداند كه با ترفندهاى سياسى و با تضييع وقت نمى‌تواند ملت ايران را از عزم راسخ خود براى پيمودن راه فناورى انرژى هسته‌يى باز بدارد. مسؤولان ما محاسبه كردند، محاسبه‌شان هم درست است. پيگيرى اين كار براى پيشرفت كشور – هم پيشرفت مادى، هم پيشرفت سياسى، هم پيشرفت علمى – مفيد و لازم است؛ اين جزو مصالح ملى است؛ اين را مسؤولان درست فهميده‌اند و پايش هم ايستاده‌اند. اروپايى‌ها اگر مى‌خواهند در اين زمينه با ايران اسلامى به يك تفاهم واقعى برسند، بايد تأثير فشار امريكا و صهيونيست‌ها را روى خودشان كم كنند؛ نبايد تحت‌تأثير قرار بگيرند…

… طرفهاى اروپايى مذاكره كننده‌ى انرژى هسته‌يى بدانند با چه كشورى صحبت مى‌كنند. اگر مسؤولان كشور احساس كنند كه در اين مذاكرات جديت وجود ندارد، روند عوض خواهد شد؛ طور ديگرى خواهد شد؛ اين را همه بدانند.» (همان)

اما در عمل، با هر گام عقب نشینی ایران، شورای حکام آژانس یک قطعنامه علیه ایران صادر می کند؛ به طوری که تنها در طول سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴، ۹ قطعنامه و چند بیانیه علیه ایران صادر می شود! و بدین ترتیب انگیزه طرفهای اروپایی از مذاکره مشخص شد. رهبر معظم انقلاب در تحلیل وقایع رویداده فرمودند:

« اين فرايند عقب‌نشينى البته براى ما يك فايده‌اى داشت – بى‌فايده نبود اين عقب‌نشينى‌ها – فايده‌اش اين بود كه هم خودمان وعده‌ها و حرفهاى رقباى اروپائى و غربى را تجربه كرديم، هم افكار عمومى دنيا تجربه كرد. امروز هر كس به ما ميگويد آقا تعليق موقت بكنيد، ما ميگوئيم تعليق موقت را كه يك بار كرديم؛ دو سال! دو سال تعليق موقت كرديم. فايده‌اش چه شد؟ اول گفتند موقت تعليق كنيد، گفتند تعليق داوطلبانه بكنيد؛ ما هم به خيال موقت و به خيال داوطلبانه، تعليق كرديم. بعد هر وقت اسم از برداشتن تعليق آمد، يك قرشمال‎بازى‏اى در سطح دنيا درست كردند – در سطح مطبوعات و رسانه‌ها و محافل سياسى – واى، داد، داد، ايران ميخواهد تعليق را بشكند! تعليق شد يك امر مقدس كه ايران اصلاً حق ندارد نزديكش برود! ما اين را تجربه كرده‌ايم؛ ديگر، تجربه‌ى جديدى نيست. آخرش هم گفتند: اين تعليق موقت كافى نيست؛ اصلاً بايد بكلى بساط اتمى را جمع كنيد. همين اروپائى‌ها كه ميگفتند شش ماه تعليق كنيد، وقتى اين كار را كرديم، گفتند بايستى جمع كنيد! اين فرايند عقب‌نشينى، اين فايده را براى ما داشت؛ هم براى خود ما تجربه شد، هم براى افكار عمومى دنيا تجربه شد. ليكن عقب‌نشينى بود ديگر؛ عقب‌نشينى كردند.» (بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه یزد،۱۳\۱۰\۱۳۸۶.)

در نهایت، در آخرین روزهای دولت وقت، قاطعانه دستور دادند که این تعلیق، در همان دولتی که تعلیق را پذیرفته، باید شکسته شود:

«من همان وقت هم در جلسه‎ى مسئولين – كه از تلويزيون پخش شد – گفتم اگر چنانچه بخواهند به اين روند مطالبه‌ى پى‌در پى ادامه بدهند، بنده خودم وارد ميدان مي‎شوم؛ همين كار را هم كردم. بنده گفتم كه بايستى اين روند عقب‌نشينى متوقف شود و تبديل بشود به روند پيشروى، و اولين قدمش هم بايد در همان دولتى انجام بگيرد كه اين عقب‌نشينى در آن دولت انجام گرفته بود؛ و همين كار هم شد. در زمان دولت قبل، اولين قدم به سمت پيشرفت برداشته شد؛ تصميم گرفته شد كه كارخانه‌ى يو.سى.اف اصفهان راه‌اندازى شود، و راه‌اندازى هم شد، و دنبالش هم بحمداللَّه اين پيشرفت‏هاى بعدى است تا امروز.» (همان)

با این فرمان صریح رهبر انقلاب، در مرداد ۱۳۸۴ پلمپ کارخانه یو.سی.اف اصفهان و چهار ماه بعد، پلمپ کارخانه غنی‎سازی نطنز شکسته شد و در نهایت در فروردین ۱۳۸۵ اولین جشن هسته‎ای در پی دستیابی متخصصان کشورمان به چرخه کامل تولید سوخت هسته‎ای در مقیاس آزمایشگاهی برگزار شد. از آن زمان، و در نتیجة درایت و مدیریت مقتدرانه و قاطعانة رهبر معظم انقلاب، موفقیّت‎های بسیاری در زمینه فناوری هسته‏ای، یکی پس از دیگری نصیب میهن اسلامی‏ مان شد.

۱. حجت الاسلام والمسلمین پارسانیا http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100945188136

۲. پایگاه رسمی پژوهشکده رویان به نشانی:http://www.royaninstitute.org

۳. پایگاه رسمی پژوهشکده رویان به نشانی:http://www.royaninstitute.org

۴. به نقل از پایگاه باشگاه اندیشه:http://www.bashgah.net/topics-347.html




ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.