07 جولای 2019 - 5:54
بازدید 872
پ
پ


حاج میثم مطیعی در عید فطر سال ۱۳۹۵ پیش از بیانات رهبر معظم انقلاب، شعری حماسی قرائت کرد.

متن شعر در ادامه می آید :

یک ماه جرعه جرعه تو را یاد کرده ایم
دل را به اشتیاق تو آباد کرده ایم
یک ماه دستهای دعا بوده ایم ما
یک ماه میهمان خدا بوده ایم ما
یک ماه، ماه دیده و خورشید دیده ایم
یک ماه از تو گفته و از تو شنیده ایم
ماهی که رفت ماه شگفت جهادهاست
آری، نبرد، روزه و افطار، فتح ماست

از تابش نماز علی ماه روشن است
در نور خطبه های ولی راه روشن است

با دشمنان بگو، هوس خام کرده اند
بیهوده رو به لشکر اسلام کرده اند
حاشا که بیم حمله احزابمان برد
حاشا که پشت سنگر خود خوابمان برد

ما وارثان سلسله های رشادتیم
ما راهیان قافله های شهادتیم
با ما فقط حساب تفنگ و خشاب نیست
با ماست آنچه قدرت آن در حساب نیست
بنگر که خون، روان شده از کربلا به شام
آخر تمام می شود این کار ناتمام
گیریم دشمن است چو عمرو بن عبدود
این نسل حیدرست که از راه می رسد
بوی ظهور میرسد، ایمان، وطن شده است
این لشکر علی ست که خیبر شکن شده است
هر چند شِعب، از دم احمد بهشت ماست
این بار فتح خیبر نو، سرنوشت ماست
بدر است ماه و حضرت خورشید می رسد
بدر است ماه و عاقبت آن عید می رسد
بدر است ماه و می رسد آن عیدِ عیدها
بدر است ماه ها همه با این شهید ها
تحریم و بیم کی به دل ما اثر کند؟
کی وسوسه ز کوی دل ما گذر کند؟
ای در صف نبرد نشسته! دودل مباش
دریا ببین و بسته ی این آب و گل مباش
ای در صف نبرد نشسته به پا بایست
چون مردهای مرد در این کربلا بایست
ای در صف نبرد! به میدان شتاب کن
قدری به جای گفتن یا لیتنا بایست
دنیا و اهل آن همه گر مانعت شوند
چون حرّ غیور باش و برای خدا بایست
وای تو گر امید ببندی به شرق و غرب
با قبله باش و بر سر این مدعا بایست

با دشمنان صریح چو شمشیر دم بزن
هرکس اسیر فتنه شد او را قلم بزن
پایت اسیر دست عصای کسان مباد
دستت به پای خواهش از این و از آن مباد
جزآفتاب پابه رکاب کسی مباش
هم آسمانِ پر زدن کرکسی مباش
بر خوان خائنان به جویی نان رضا مده
این نان بهانه ایست به اینان بها مده

برخی چه لقمه ها که گلوگیر می خورند
خوبان ولی به شام بلا تیر می خورند
اهل رفاه و بزم که در ناز و نعمتند
کی غمگسار ملت و کی اهل خدمتند؟
دیروز خرده کاسب تحریم بوده اند
امروز نیز کاسب تسلیم و ذلتند
سرمست از حقوق نجومی خویشتن
آخر چگونه در طلب حق ملتند؟
ای دوستان که در صف اول نشسته اید!
مردم هنوز چشم به راه عدالتند
این مردم صبور که در پای انقلاب
خون داده اند و اهل جهاد و رشادتند
این مردم صبور که تحریم دشمنان
از ره نبردشان و هنوز اهل غیرتند
آسان به کف نیامده این عشق و اعتماد
بر ریشه های باورشان تیشه ای مباد
ای دوستان که درصف اول نشسته اید!
اینک شما و عهد عظیمی که بسته اید
ناگفته ماند حرف بلندی که روشن است
ایمان مدافع است که این خاک، ایمن است
این آتش فتاده به دنیا گواه ماست
جان مدافعان حرم جان پناه ماست
بنگر به شور و شوق جوانان به شهرها
جام شهادتی زده بر جام زهرها
با برق تیغ، هیبت شب را شکسته ایم
حاشا که بشنود کسی از پا نشسته ایم

ما راسر قمار به دین و وطن مباد
ما را سر معامله با اهرمن مباد
چشم طمع به چشمه خورشید بسته اند
دیگر بس است هرچه که پیمان شکسته اند

این خیرگی به کوریشان ختم می شود
این تیرگی به صبح امان ختم می شود
این دست دوستی که دراز است سویمان
دست دسیسه است از این قوم، بی گمان
در راه عشق تکیه به خود کی کنیم ما؟
تکرار زخمهای احد کی کنیم ما؟
شمشیر از نیام، چو رهبر کشیده ایم
فریاد فتح، از دل سنگر کشیده ایم

“عید است و آخر گل و یاران در انتظار”
عید است و عید نیست مرا غیر روی یار
“دل بر گرفته بودم از ایام گل ولی
کاری بکرد همت پاکان روزه دار”
عید است، عید ماه خدا، ماه رحمت است
عید است و عید در نظر ما شهادت است
روی شهید، معنی عید است، شک مکن
این عید مادران شهید است، شک مکن
عید است ، عید زنده شدن، عید انتخاب
این عید همسران صبوریست چون رباب
عید است چشم روشنی عاشقان ببر
خوبان زکات فطریه جان می‌دهند و سر
عید است و کاش طاعت ما هم شود قبول
ما تشنه حسین شماییم یا رسول!
ما را دوباره رخصت کرببلا دهید
این عید هم برات زیارت به ما دهید

شاعران: علی محمد مودب، میلاد عرفان پور، محمدمهدی سیار و محمد قائمی راد

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.